گسترش فناوری اطاعات و تاثیرات آن بر شناخت اجتماعی
توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات و تشکیل شبکههای اجتماعی تأثیر به سزایی بر شناخت اجتماعی داشته است و موجب تحولات اجتماعی و سیاسی در جوامع بشری شده است. حجم اطلاعاتی که اینک از طریق شبکههای اجتماعی در اختیار مردم قرار میگیرد به صورت روزافزونی افزایش مییابد، به طوری که مقوله دادههای حجیم و نحوه پردازش آن خود به یک رشته جدید علمی تبدیل شده است. دادههای خام و اطلاعاتی که اینک در شبکههای جهانی در اختیار پژوهشگران قرار دارد اطلاعات ذیقمتی را برای مطالعات اجتماعی فراهم ساخته است.
پژوهشگران میتوانند با تحلیل اطلاعات موجود در شبکههای اجتماعی الگوهای حاکم بر شناخت گروههای مختلف اجتماعی در یک جامعه معین را ترسیم کنند. مثلاً فرض کنید بخواهیم الگوی حاکم بر ذهن جوانان ایرانی را مطالعه کنیم. بیشتر جوانان ایرانی در شبکه تلگرام فعال هستند و روزانه محتویات ذهنی خود را بدون تحفظ بر روی این شبکه ثبت میکنند.
با تحلیل این اطلاعات به خوبی میتوان پی برد که فضای حاکم بر ذهن جوانان ایرانی چیست و مسائل مهم آنها کدام است. یکی از فناوریهایی که برای استفاده از دادههای حجیم به کمک پژوهشگران شناخت اجتماعی آمده است شبکههای عصبی مصنوعی است که به کمک آن میتوان دادههای مربوط به موضوع خاص را از روی شبکه جمع آوری و سپس بر روی آنها پژوهش لازم را انجام داد.
همچنین علاقمندی روانشناسان اجتماعی به مطالعه همبستههای عصبی رفتارهای اجتماعی، منجر به شکلگیری یک حوزه میان رشتهای به نام عصب شناسی شناختی-اجتماعی شده است. درواقع، پیدایش عصبشناسی شناختی-اجتماعی به زمانی بر میگردد که روانشناسان اجتماعی مطالعه بیماران آسیب مغزی را آغاز کردند و مقارن با آن، فناوریهای تصویربرداری از مغز مانند برشنگاری انتشار پوزیترون و تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی مغز به طور وسیع مورد استفاده قرار گرفت. این فناوریها امکان مطالعه مغز افراد را در حین انجام فعالیتهای شناختی و اجتماعی از جمله ادراک اجتماعی و قضاوت فراهم کرده است.
در مطالعات عصب شناسی شناختی-اجتماعی به آزمودنی تکلیفی ارائه می شود و درحین انجام آن تکلیف از مغز او تصویربرداری انجام میشود تا مشخص شود کدام بخش مغز او فعال شده است. با استفاده از فناوری تصویربرداری تاکنون بیست و یک نقطه از مغز شناسایی شده است که در حین فعالیتهای شناخت اجتماعی فعال میشوند. البته، نباید فراموش کرد که این یافتهها تنها در محدوده تکلیف طراحی شده اعتبار دارند و الزاماً قابل تعمیم به موارد دیگر نیستند.
روانشناسان همواره علاقمند به شناسایی ارتباط ذهن و بدن و آنچه در نورونهای مغز میگذرد بودهاند. برای مدتهای مدیدی، روانشناسان اجتماعی تصور میکردند تعاملات و شناخت اجتماعی بسیار پیچیدهتر از آن هستند که بتوان با روشهای ناپیوسته و تکراری که در روانشناسی اولیه وجود داشت سنجیده شوند. اما، اینک علم با استفاده از ابزارهای مدرن تصویربرداری مغز در جایگاهی قرار گرفته است که میتواند همبستههای عصبی فعالیتهای ذهن را مشخص کند، کاری که در گذشته هرگز قادر به انجام آن نبوده است.
*عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم شناختی
منبع: isti.ir
پایان پیام/
Send to friends