شناخت زبان
ارتباط بین زبان و شناخت از جمله مباحث مهم زبانشناسی و دیگر شاخههای علوم شناختی است. سؤالات متعددی در زمینه ارتباط بین زبان و شناخت مطرح است. از جمله اینکه آیا برای یادگیری زبان به سطح خاصی از رشد شناختی نیاز است؟ آیا زبان با دیگر حوزههای شناختی ارتباط دارد یا مستقل از دیگر قوای ذهنی، از جمله هوش و استدلال منطقی است؟ آیا زبان روی شناخت تأثیر میگذارد؟ آیا زبان موجب تسهیل یا ممانعت از کارکردهای شناختی، مانند توجه، یادگیری، حافظه و استدلال می شود؟
پژوهشهای متعدد نشان دادهاند که زبان میتواند روی شناخت، حافظه و فعالیتهای ادراکی تأثیر بگذارد. برای مثال، گرچه مطالعاتی که در مورد نامگذاری رنگها و حافظه انجام گرفته است نشان میدهند که عوامل زیست شناختی مهمترین نقش را در تقسیم طیف رنگها دارند، اما زبان نیز روی حافظۀ مربوط به رنگها تأثیر دارد.
مطالعاتی که در 40 سال اخیر درباره فرایند رشد و یادگیری زبان صورت گرفته است نشان میدهند که پردازش زبان کارکردی شناختی است و درک ظرفیت زبانی کودکان به درک فرایندهای شناختی و یادگیری کودکان کمک میکند.
مطالعات زبان شناسی نظری امروز بر پایه سه نگرش عمده زبان شناسی صورتگرا، زبانشناسی نقشگرا و زبان شناسی شناختی استوار است. در مطالعات زبان شناسی شناختی توجه عمده به سازوکارهای شکلگیری شناخت و رابطه آن با زبان معطوف است.
اما چنین تقسیم بندیهایی به این معنا نیست که دیگر رهیافتهای زبانشناسی، از جمله زبانشناسی صورتگرا به جنبههای شناختی زبان توجهی نداشته است. زبانشناسی شناختی یکی از مهمترین حوزههای علوم شناختی نسل دوم است که به ماهیت زبان در پی نارضایتی از رویکردهای صوری و بی توجهی به معنا در بررسیهای علمی زبانشناسی، با تلاش چندتن از محققان زبانشناسی از جمله جورج لیکاف، رونالد لانگاکر و لئونارد تالمی رونق گرفت.
زبانشناسی شناختی به بررسی دستگاههای مفهومی شناخت، ساخت معنا و تبیین ساختارهای مفهومی و فرآیندهای ذهنی مرتبط با دانش زبانی میپردازد.
زبانشناسی شناختی با ساختاربندیها و طبقهبندیهای مفهومی، از جمله زمان و مکان، صحنهها، رویدادها، حرکات و موقعیتها سروکار دارد.
زبان از طریق تجارب حسی-حرکتی و در قالب ساختارهای عصبی پدید میآیند دستور زبان نیز نهایتاً یک دستگاه مفهومی عصب شناختی است. براساس اصول زبانشناسی شناختی وقتی ما درگیر یک فعالیت زبانی میشویم، ناخودآگاه عملکرد زبانی خود را بر پایه تجارب عظیم حسی-حرکتی، شناختی و فرهنگی خود شکل میدهیم.
بررسی رابطه زبان و شناخت تاریخی دیرینه دارد. در دهههای اخیر بررسی نقش زبان در شکلگیری شناخت به یکی از موضوعات مهم در مطالعات عصب شناختی و علوم شناختی تبدیل شده است تا جایی که حتی برخی از پژوهشگران براین باورند که مطالعه سیر تحول شناخت در انسان بدون درنظرگرفتن نقش زبان ناممکن است. زبانشناسی شناختی یکی از حوزههایی است که رابطه زبان و شناخت را بررسی میکند. زبانشناسی شناختی به بررسی دستگاههای مفهومی، شناخت و ساخت معنا و نیز به تبیین ساختارهای مفهومی و فرآیندهای ذهنی مرتبط با دانش زبانی می پردازد. این حوزه مطالعاتی بر پایه دو اصل یا تعهد بنیادی بنا شده است : تعهد تعمیمی و تعهد شناختی.
*عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم شناختی
1
Send to friends