ايران استارتاپي؛ سيليكونولي خاورميانه
به گزارش مرکز ارتباطات و اطلاع رسانی معاونت علمی و فناوری رئیس جمهوری، استارتاپها اين روزها ديگر در كشور برخلاف سالهاي قبل يك حقيقت پذيرفته شده هستند. كسبوكارهاي نوپا آنقدر جدي شدهاند كه شخص رئيسجمهور پاي صحبتها و حرفهاي آن از تجربياتشان مينشيند. ديگر در جلسه و همايشي نيست كه نام استارتاپها شنيده نشود. پرويز كرمي، دبير ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوري و اقتصاد دانشبنيان در گفتوگو با همشهري ميگويد اكنون در منطقه خاورميانه، ايران از لحاظ فضاي استارتاپي فراتر از سيليكونولي مشهور آمريكاست. به گفته او پس از موفقيت كارخانه نوآوري تهران كه در ميدان آزادي اكنون مشهور است اين تجربه در حال پيادهسازي در استانهاي مختلف كشور است. او كه سمت رئيس مركز ارتباطات و اطلاعرساني معاونت علمي و فناوري رياستجمهوري را هم بر عهده دارد ميگويد فعاليت استارتاپي دستوري و بخشنامهاي نيست و معاونت علمي و فناوري تلاش دارد كه هر روز بيشتر از گذشته بسترهاي لازم را براي رشد استارتاپها فراهم كند.
- هفته گذشته معاون علمي و فناوري رياستجمهوري كارخانههاي نوآوري جديد كشور را در استان گلستان افتتاح كردند. بهنظر ميرسد معاونت علمي مجدانه در تلاش است كه چنين فضاهايي را براي استارتاپهاي كشور در استانهاي مختلف گسترش دهد. چرا به اين نتيجه رسيديد كه چنين فضاهايي ميتواند به اكوسيستم استارتاپي كشور كمك كند؟
معاونت علمي در كنار ماموريتهاي اصلي خودش كه در واقع حمايت از تحقيقات مرز دانش در حوزه علوم پايه و بنيادين است، فعاليت ويژهاي هم در حوزه تجاريسازي فناوريها انجام داده است. بخشي ديگر از فعاليتهاي ما هم در حوزه حمايت و تاسيس شركتهاي دانشبنيان بوده است. اسم اين موضوع را ما اكوسيستم فناوري و نوآوري گذاشتهايم. در دل اين اكوسيستم بازيگران بسياري وجود دارند. ما در اين اكوسيستم دانشگاهها را داريم كه وظيفه توليد علم و پرورش نيروي انساني متخصص را بر عهده دارند. پاركهاي علم و فناوري را داشتيم كه در واقع وظيفه تبديل علم توليد شده به محصول را دارند. حدودا در هر استاني يك پارك علم و فناوري داريم كه در بعضي استانها هم 2تا هستند. شكل جديدي را معاونت علمي و فناوري رياستجمهوري پايهگذاري كرد و رشد داد كه مراكز نوآوري هستند كه هم در دل دانشگاهها ايجاد ميكرد و هم با همت بخشخصوصي در دل شهرها بهوجود ميآمدند. علاوه بر اين در زيستبوم فناوري و نوآوري ما ويسيها، شتابدهندهها و مراكز رشد را هم داشتيم. طي فعاليتهاي سالهاي اخير اما در نقاط مختلف كشور با كارخانههايي مواجه ميشديم كه بهصورت سنتي در حاشيه شهرها بودند ولي با گسترش شهرها حالا ديگر در دل و مركز شهرها قرار گرفتهاند؛ مثل كارخانه توليد الكترود كه در ميدان آزادي تهران و ضلع شمالي ورودي فرودگاه مهرآباد قرار داشت و حالا تبديل به كارخانه نوآوري شده است. اين كارخانه عملا از چرخه خارج شده بود و محيط آن هم تبديل به يك مركز آسيبزای شهري شده است. محوطهاي بسيار بزرگ و بلااستفاده بود؛ هم چهرهاي زشت را به شهر تبديل ميكرد و هم آسيبهاي مختلفي در آن رخ ميداد. صاحبان اصلي آن هم توان احيايش را نداشتند. در واقع ايدهاي از تجربههاي موفقي كه در خارج از كشور مثل فرانسه و آلمان وجود داشت در ايران پياده شد؛ يعني مراكز مخروبه شهري تبديل به محلي براي فعاليت و كار استارتاپها شد. استارتاپها يا كسبوكارهاي نوپا ضمن اينكه از محيطي خوب استفاده ميكنند بهخاطر ماهيت اشتراكي هزينه كمتري براي فعاليتشان ميپردازند.
درباره همين كارخانه نوآوري تهران كه حالا حسابي مشهور است كار چطور پيش رفت؟ لزوم ايجادش چه بود؟
اين كار را معاون علمي و فناوري رياستجمهوري به كمك چند شتابدهنده و حمايت شهرداري تهران پيادهسازي كردند. مالك هم حاضر به مشاركت در اين رابطه شد. در واقع كارخانه قديمي و مخروبه را معاونت علمي ابتدا ۵ساله اجاره كرد سپس اين اجاره ۱۰ساله و ۱۵ساله شد. حدود ۱۰سوله وجود دارد كه هر كدام از سولهها را به يك شتابدهنده با يك موضوع خاص دادهايم. اين مسئله هم دليل خاصي داشت. ما حدود ۶هزار استارتاپ در كشور داشتيم كه اكثرا حول حوزه مسائل خدماتي و پايه آيتي فعاليت ميكردند. ما علاقه داشتيم كه فعاليتهاي استارتاپي به حوزههاي ديگر هم گسترش پيدا كند. اكنون در اين كارخانه شتابدهندههاي حوزههاي بيوتك، شهري، هوشمصنوعي، فينتك و حوزههاي ديگر فعاليت دارند.
در اينجا هم بخشخصوصي عمدتا ورود و سرمايهگذاري انجام داد. در واقع بخشخصوصي از امكانات، معافيتها و مشوقهايي كه معاونت علمي استفاده كرد تا يك عده زياد جوان خوشفكر نزديك به بهترين دانشگاه كشور با كمترين مشكل مشغول بهكار شوند. اين مزيتي است كه جوانهاي استارتاپي ميتوانند در اين فضاها در كنار شتابدهندهها، شركتهاي بزرگ و منتورها فعاليت كنند.
در واقع معاونت علمي و فناوري رياستجمهوري تلاش دارد تجربه موفق كارخانه نوآوري تهران را به همان شكل در استانهاي مختلف پيادهسازي كند و گسترش دهد؟
بله، دقيقا. كارخانه نوآوري تهران تجربه موفقي بوده است. كارخانههاي نوآوري مثل همه كارخانهها محصولي دارد و محصول اين كارخانه توليد و تولد استارتاپهاست. استارتاپهاي موفقي مثل كشمون در همين جا شكل گرفت. پايه اين استارتاپ از قائن مشهد بوده اما رشد و بالندگي آن در كارخانه نوآوري تهران بود. اين اتفاق با مشاركت شهرداري مشهد صورت گرفت؛ در اردبيل با كمك سرمايهگذاري كه قبل از اين كارخانه چرم مغان داشت شكل گرفته است. حداكثر تا آخر مهر افتتاح رسمي كارخانه نوآوري را در شهر شيراز داريم. در مشهد هم آمادگي وجود دارد كه كارخانه نوآوري آن در همينماه افتتاح شود. در هفته گذشته با حضور دكتر ستاري، معاون علمي و فناوري رياستجمهوري در استان گلستان در گرگان و گنبد 2 مركز افتتاح شد. ما معمولا در هر استاني هدفمان افتتاح يك مركز است ولي شرايط شهري و دانشگاهي اين استان به نوعي بود كه مسئولانش اين درخواست را داشتند.
انتقادي از معاونت علمي و فناوري وجود دارد و گروهي ميگويند واقعا ما اينقدر استارتاپ يا بهتر بگويم پتانسيل استارتاپي در كشور داريم كه نياز به اين ميزان كارخانه نوآوري در كشور باشد؟
بايد گفت كه اين كار تجربه جديدي است. موفقيت يا خداينكرده عدمموفقيت اين جريان را چند سال بعد بايد ديد. تصور من اين است كه در فضاي استارتاپي همهچيز حول يك ايده و نياز و يك تيم پيگيريكننده بهوجود ميآيد؛ يعني استارتاپ زماني شكل ميگيرد كه ايده باشد و بنيانگذاران و همبنيانگذاراني مجدانه بهدنبال تحقق ايده آن باشند. استارتاپ به فرموده و بخشنامه بهوجود نميآيد. حتما در كنار آن كارخانههاي نوآوري هم با بخشنامه و دستور نخواهند بود. اگر مطالبه از سوي بوم منطقه ايجاد شود و در ذهن مسئولان اين درخواست و احساس نياز بهوجود ميآيد چرا ما استقبال نكنيم؟
چرا عدهاي فقط ميخواهيم نق بزنيم؟ معاونت علمي تفاهمنامه براي ايجاد اين مراكز را امضا ميكند اما گرداننده آن ما نيستيم. دانشگاه تبريز، شيراز، زاهدان، اهواز يا گرگان كه اين مراكز را راهمياندازند مشخص است كه ايده،هدف و مطالبه اين ماجرا را دارند. ما هم كمك ميكنيم و تسهيلات لازم را فراهم ميكنيم. كمكهاي ما هم 2نوع است؛ هم تسهيلات مادي و هم معنوي.
- يعني نياز به اين كارخانههاي نوآوري را كه در واقع مراكز كار اشتراكي با امكان ارتباط نزديك با سرمايه گذارها هستند احساس كردهايد؟ اين تعداد مركز با هم تداخل كاري پيدا نميكنند؟
اتفاقا كارخانههاي استانهاي مختلف با يكديگر همپوشاني ندارند. مراكز اينچينين براي نوآوري در هر استان بر اساس بوم آن منطقه بهوجود ميآيد. ممكن است فعاليت اصلي مركزي در حوزه گياهان دارويي باشد و مركزي ديگر در حوزه چرم. ما بايد اجازه بدهيم كه اين اتفاقها رخ بدهد و تجربهها انباشته شود. ما ميتوانيم با گردهمايي با اين مراكز از تجربههايشان استفاده كنيم و نقاطضعفشان را پوشش دهيم. فعلا ۵ مركز استاني داريم و بايد كمك كنيم كه گسترش پيدا كنند.
ولي براساس آمارهاي منتشر شده بهنظر ميرسد كه بيشتر استارتاپهاي كشور در تهران متمركز شدهاند.
ما اكنون حدود ۶هزار استارتاپ در كشور داريم. گفته شما درست است و متأسفانه اكثريت آنها در تهران هستند. اما نكته مهم اين است كه جرقهها و جهشهاي خوبي در استانها و شهرهاي ديگر شروع شده است. اگر از من بپرسيد كه بهترين استارتاپ هاي حوزه گيم و انيميشن كجا هستند من استان كردستان را نام ميبرم. بر اساس گردش مالي و حجم بازيهايي كه توليد شده و حتي به صادرات رسيده، اين حرف را مي زنم. اينها واقعيتهايي است كه نشان ميدهد در شهرهاي مختلف ما افرادي كه ميتوانند در اكوسيستم استارتاپي گل بكارند و ديده شوند كم نيستند. استعداد استارتاپ شدن با يك تيم خلاق و جسور به همراه پشتكارشان شكل ميگيرد.
گفته ميشود كه شتابدهندههاي ما بهخاطر شرايط تحريم كمتر ميتوانند روي استارتاپها سرمايهگذاري كنند. بهنظرتان اين ماجرا درست است؟
اگر نگاه ما به بيرون مرزها بود ميشد اين مسئله را مرتبط دانست. اما شتابدهندههاي ما اكثرا در ابتداي مسير هستند و نگاهشان داخلي است. شايد شوكي زماني كه مسائل تحريمي پيش آمد شكل گرفت اما بسياري از اين تحريمها به ديدهشدن اكوسيستم استارتاپي از جمله استارتاپهاي فناوريمحور كمك كرد؛ مثلا اگر موضوع تحريم يا فيلترينگ يوتيوب را نداشتيم آپارات ما ديده ميشد؟ در حوزه هاي ديگر هم اين موارد را داريم. البته ما داريم به استارتاپهايي كه شكل گرفتهاند و بازار ايران برايشان كوچك است كمك ميكنيم. بسياري از استارتاپها يا شركتهاي دانشبنيان ما اكنون حتي به كره و چين هم فروش محصول دارند. بايد تلاش كنيم كه شتابدهندههاي ما كه از اصليترين بازيگران زيستبوم نوآوري هستند قدرت و قوت بيشتري بگيرند. قبول دارم كه يكي از مطالبات جامعه و رسانهها از ما اين باشد كه از استانداردهاي خودمان درباره استارتاپها و شركتهاي دانشبنيان پايين نياييم. به همينخاطر است كه طي ۳سال گذشته بهصورت تقريبي هزار شركت لغو عنوان دانشبنيان شدهاند؛ چون محصول اين شركتها بايد نوآوري داشته باشد كه كارگروه تعيين صلاحيت شركتهاي دانشبنيان را قانع كند. اين ماجرا هم يكساله است. اگر بعد از يك سال پويايي و نوآوريشان را از دست بدهند امتيازهاي شركتهاي دانشبنيان از آنها گرفته ميشود.
شما دبير ستاد فرهنگسازي اقتصاد دانشبنيان هستيد. چند سال پيش وقتي صحبت از استارتاپها و شركتهاي دانشبنيان ميشد خيليها اين ماجرا را مسخره ميكردند. اكنون براي بخشي از جامعه ديگر زندگي بدون استارتاپها معنا ندارد اما هنوز هم بخشهاي سنتيای هستند كه در مقابل اين جريان به قول مشهور گارد دارند. چه كارهايي ميشود انجام داد كه در اين حوزه تعامل جاي تقابل را بگيرد؟
معاونت علمي براي اينكه بتواند فضاي زيستبوم كارآفريني و نوآوري را در كشور جا بيندازد هم در دولت، هم در مجلس و هم ميان مردم بررسيهاي مختلفي انجام داد و به اين نتيجه رسيد كه نياز به يك ستاد فرهنگسازي در اين رابطه وجود دارد. فرهنگسازي بهمعناي آن است كه از پتانسيل موجود در جامعه براي ترويج و جاانداختن تفكر استارتاپي كمك گرفته شود. ۶-۷ سال پيش اگر مثلا در رسانهها هر كسي از هر جايي ديگر جا ميماند او را به سرويس فناوري ميفرستادند؛ چون بهنظرشان علم و فناوري مسئلهاي فانتزي بود. الان اما ديگر شرايط تغيير كرده است. هر روز يك اتفاق جديد در اين حوزه ميافتد و ديگر هر كسي نميتواند بدون تخصص لازم در اين حوزه فعاليت كند. گفتمانسازي علم و فناوري از شخص مقاممعظمرهبري از ساليان پيش شروع شد و حالا ديگر فراگير شده است. همين موضوع در ماجراي استارتاپها هم بود. قانون حمايت و تاسيس شركتهاي دانشبنیان مربوط به سال ۸۹ است اما نخستين شركتها در سال ۹۲ شكل گرفت و قانون اجرايي شد. اين مسئله مستلزم اين بود كه در اين حوزه كار فرهنگي شود تا اقتصاد دانشبنيان عملي شود. خانوادهها و رسانهها و حتي مجلس و دولت بايد با اين مسائل آشنا ميشدند.
بهنظرتان تعامل خود بدنه دولت با استارتاپها طي سالهاي اخير بهتر شده است؟
تا ۶-۷ سال پيش نگاهي كه به استارتاپها در ساختار سنتي وجود داشت چكشي بود. اكنون اين فضا عوض شده است.
تا چند سال قبل نخستين جاهايي كه درخواست فيلترينگ استارتاپها را ميدادند خود نهادهاي دولتي بودند؛ چون ميگفتند رگولاتور ما هستيم اما معاون علم و فناوري و وزراي مرتبط در دولت كميتهاي را در دولت تشكيل دادند و نهادهاي دولتي را ملزم كردند تا هر كسي از استارتاپها ميخواهد شكايت كند اول مسئله خود را به اين كميته ارجاع دهد. به همينخاطر معاونت علمي در كنار فعاليتهاي خود شروع به برگزاري جشنواره و همايشهايي مثل ايرانساخت براي توسعه اين فرهنگ كرد. سابق بر اين برنامه۹۰ براي ورزش و ۷ مثلا براي سينما بود. اكنون اما شبكههاي مختلف درباره حوزه استارتاپي برنامهسازي ميكنند. ديگر ائمهجمعه و نمايندگان مجلس هم در اين ماجرا ورود كردهاند.
در گذشته همه بانكها با بهوجود آمدن فينتكها(استارتاپهاي حوزه بانكداري) مخالفت ميكردند اما حالا ديگر اكثر بانكهاي مهم ديگر ميدانند نبايد شعبه اضافه كنند و بايد به جايش روي فينتكها سرمايهگذاري كنند. اين تغيير نگاه در همه وجوه زندگي ما صورت گرفته يا ميگيرد. در بعضي موارد مثل خدمات اينترنتي اكنون براي مردم ملموستر است اما در آينده در حوزههاي ديگر هم اهميت استارتاپها برايشان مشخص ميشود.
براي گروهي از مردم وقتي صحبت از استارتاپ ميشود بلافاصله حوزه خدمات مثل تاكسيهاي اينترنتي يا سفارش غذا تداعي ميشود. ميتوانيد مثالي از حوزههاي جديد فعاليت استارتاپها كه تلاش براي رشد آنها صورت گرفته بزنيد؟
نمونهاش حوزه پهپادهاي غيرنظامي است. استارتاپهایي كه اكنون در حوزه پهپادهاي تجاري يا غيرنظامي در حال بهوجود آمدن در ايران هستند يك نمونه خوب بهحساب ميآيند. بازار پهپادهاي تجاري در دنيا نزديك ۱۲۷ميليارد دلار گردش مالي دارد. ما 5/4ميليون دانشجو داريم كه بخشي از آنها در حوزه هواوفضا فعاليت ميكنند. همه آنها نميتوانند در بخشهاي پدافندي و نظامي فعال شوند و بخشي از آنها ميتوانند از دانش خود در فضاي غيرنظامي استفاده كنند. اكنون در كشور ميتوانيم در حوزه حملونقل، امنيت شخصي، ترافيك، هواشناسي، كشاورزي و توزيع محصول از اين پهپادها استفاده كنيم. شايد باز هم مثل گذشته اكنون هم گروهي به اين حرفها بخندند اما اين واقعيت آينده است.
يعني گسترش استارتاپهاي حوزه هواوفضا در دستور كار قرا گرفته است؟
ما در حوزه هوايي و فضايي و همچنين پهپادهاي تجاري يك كلوني ايجاد كردهايم كه شركتهاي دانشبنيان و استارتاپها در آن رشد كنند. همين حالا حدود ۶۰-۷۰ استارتاپ هستند كه محصول قابل ارائه در اين حوزه دارند. هم از نظر نيروي انساني در اين حوزه خيلي قدرتمند هستيم و هم خيلي در اين رابطه از دنيا عقب نيستيم. فكر ميكنم در آينده نزديك ايران يكي از كشورهايي خواهد بود كه در اين زمينه عرضاندام خواهد كرد. نخستين مركز نوآوري پهپادهاي تجاري سال گذشته رونمايي شد و امروز استارتاپهاي خوبي در اين حوزه داريم و در اين زمينه به صادرات هم دست پيدا كرديم. ميتوانيم بگوييم اكوسيستم استارتاپيايران در خاورميانه اكنون بالاتر از سيليكونولي است.
تقابل كسبوكارهاي سنتي و كسبوكارهاي نوپا در ايران زبانزد است. از تاكسيهاي اينترنتي گرفته تا حوزههاي ديگر. براي اين شركتها يا بنگاههاي سنتي توصيهاي داريد؟
بايد به اين كسبوكارها بگوييم سرعت فناوري بسيار بيشتر از تصورشان است. بنگاههاي بزرگ اقتصادي كشور كه ما به آنها پيشگامان ميگوييم براي باقي ماندن ناچارند روي استارتاپها سرمايهگذاري كنند. جوانها به واسطه دانش و جسارتشان حتما در مقابل سنتيها موفق خواهند بود. كسبوكارهاي سنتي ما براي جلوگيري از شكست كاملشان بايد روي آنها سرمايهگذاري كنند. بايد بدانيد كه بنيانگذار يكي از استارتاپهاي موفق فعلي كشور در حوزه نرمافزار چند سال قبل ايده خود را به يكي از اپراتورها پيشنهاد داده بود اما باورش نكردند. مدير آن اپراتور ميگفت اين «يكالفبچه» چهكاري ميتواند پيش ببرد؟ ما خودمان انجام ميدهيم. تمام شد و اين جوان خودش كارش را پيش برد و موفق هم شد. دوران كارمندي و نگاه صرفا استخدام براي شغل ديگر تقريبا تمامشده است. خانوادهها بايد به فكر اجراي استارتاپهاي خودشان باشند. استارتاپ حول نياز بهوجود ميآيد و با پشتكار به موفقيت ميرسد. بله، احتمال شكست در استارتاپها زياد است اما وقتي كسي در اين مسير افتاد با پشتكارش سرانجام موفق ميشود.
بلافاصله حوزه خدمات مثل تاكسيهاي اينترنتي يا سفارش غذا تداعي ميشود. ميتوانيد مثالي از حوزههاي جديد فعاليت استارتاپها كه تلاش براي رشد آنها صورت گرفته بزنيد؟
نمونهاش حوزه پهپادهاي غيرنظامي است. استارتاپهایي كه اكنون در حوزه پهپادهاي تجاري يا غيرنظامي در حال بهوجود آمدن در ايران هستند يك نمونه خوب بهحساب ميآيند. بازار پهپادهاي تجاري در دنيا نزديك ۱۲۷ميليارد دلار گردش مالي دارد. ما 5/4ميليون دانشجو داريم كه بخشي از آنها در حوزه هواوفضا فعاليت ميكنند. همه آنها نميتوانند در بخشهاي پدافندي و نظامي فعال شوند و بخشي از آنها ميتوانند از دانش خود در فضاي غيرنظامي استفاده كنند. اكنون در كشور ميتوانيم در حوزه حملونقل، امنيت شخصي، ترافيك، هواشناسي، كشاورزي و توزيع محصول از اين پهپادها استفاده كنيم. شايد باز هم مثل گذشته اكنون هم گروهي به اين حرفها بخندند اما اين واقعيت آينده است.
يعني گسترش استارتاپهاي حوزه هواوفضا در دستور كار قرا گرفته است؟
ما در حوزه هوايي و فضايي و همچنين پهپادهاي تجاري يك كلوني ايجاد كردهايم كه شركتهاي دانشبنيان و استارتاپها در آن رشد كنند. همين حالا حدود ۶۰-۷۰ استارتاپ هستند كه محصول قابل ارائه در اين حوزه دارند. هم از نظر نيروي انساني در اين حوزه خيلي قدرتمند هستيم و هم خيلي در اين رابطه از دنيا عقب نيستيم. فكر ميكنم در آينده نزديك ايران يكي از كشورهايي خواهد بود كه در اين زمينه عرضاندام خواهد كرد. نخستين مركز نوآوري پهپادهاي تجاري سال گذشته رونمايي شد و امروز استارتاپهاي خوبي در اين حوزه داريم و در اين زمينه به صادرات هم دست پيدا كرديم. ميتوانيم بگوييم اكوسيستم استارتاپيايران در خاورميانه اكنون بالاتر از سيليكونولي است.
تقابل كسبوكارهاي سنتي و كسبوكارهاي نوپا در ايران زبانزد است. از تاكسيهاي اينترنتي گرفته تا حوزههاي ديگر. براي اين شركتها يا بنگاههاي سنتي توصيهاي داريد؟
بايد به اين كسبوكارها بگوييم سرعت فناوري بسيار بيشتر از تصورشان است. بنگاههاي بزرگ اقتصادي كشور كه ما به آنها پيشگامان ميگوييم براي باقي ماندن ناچارند روي استارتاپها سرمايهگذاري كنند. جوانها به واسطه دانش و جسارتشان حتما در مقابل سنتيها موفق خواهند بود. كسبوكارهاي سنتي ما براي جلوگيري از شكست كاملشان بايد روي آنها سرمايهگذاري كنند. بايد بدانيد كه بنيانگذار يكي از استارتاپهاي موفق فعلي كشور در حوزه نرمافزار چند سال قبل ايده خود را به يكي از اپراتورها پيشنهاد داده بود اما باورش نكردند. مدير آن اپراتور ميگفت اين «يكالفبچه» چهكاري ميتواند پيش ببرد؟ ما خودمان انجام ميدهيم. تمام شد و اين جوان خودش كارش را پيش برد و موفق هم شد. دوران كارمندي و نگاه صرفا استخدام براي شغل ديگر تقريبا تمامشده است. خانوادهها بايد به فكر اجراي استارتاپهاي خودشان باشند. استارتاپ حول نياز بهوجود ميآيد و با پشتكار به موفقيت ميرسد. بله، احتمال شكست در استارتاپها زياد است اما وقتي كسي در اين مسير افتاد با پشتكارش سرانجام موفق ميشود.
Send to friends