استعاره مغز در علم مدیریت
علوم و فناوریهای شناختی همه رشتههای دیگر را تحت تأثیر قرار داده است و حوزه مدیریت در این میان یک استثنا نیست. رویکرد شناختی به مدیریت سعی دارد با استفاده از یافتههای علوم اعصاب شناختی در زمینه کارکردهای شناختی مغز، رویکرد جدیدی را در قالب استعاره مغز در علم مدیریت عرضه کند.
مغز به عنوان پیچیدهترین پدیده خلقت، یک دستگاه پردازشگر اطلاعات است که دارای حدود یکصد بیلیون سلول تخصصی عصبی به نام نورون است. هر نورون در حکم یک پردازشگر اطلاعات انجام وظیفه میکند و انواع مختلفی دارد. هر نورون بین 2000 تا 90000 اتصال با سایر نورونها دارد که مجموعاً یک شبکه عظیم اطلاعاتی را تشکیل میدهند. بنابراین مغز ساختاری اجتماعی دارد و همچون شبکهای از پردازشگرهایی که در تعامل با هم عمل میکنند، وظایف پیچیده خود را به انجام میرساند.
پردازش اطلاعات در مغز علاوه بر ترتیب متوالی و ارادی، اکثراً به صورت خودکار، موازی، توزیع شده و همزمان انجام میپذیرد. پردازش همزمان و موازی اطلاعات در مسیرهای مختلف را اصطلاحاً پردازش توزیع موازی مینامند. پردازش موازی اطلاعات قدرت فوق العادهای را برای مغز فراهم میکند. ابررایانهها بر اساس مدل پردازش توزیع موازی ساخته میشوند تا بتوانند اطلاعات بسیار زیادی را به صورت همزمان و با سرعت بسیار بالا در زمانی کوتاه پردازش کنند.
پردازش اطلاعات در مغز اکثراً به صورت خودکار و ناهشیار انجام میشود، ولی هرگاه ارزیابی، تحلیل، تصمیمگیری، برنامهریزی، تغییر مسیر یا متوقف ساختن کاری لازم آید، ساختار مدیریتی مغز یعنی قطعه پیشانی وارد عمل میشود. قطعه پیشانی و اجزای آن هر یک وظیفه خاصی را برعهده دارند. مجموعه وظایف مدیریتی مغز را کارکردهای اجرایی آن مینامند. یکی از وظایف قطعه پیشانی مهار تکانههای هیجانی است که توسط آمیگدال یا بادامه در دستگاه لیمبیک پردازش میشود. دستگاه لیمبیک در مغز میانی و در زیر قشر مخ قرار گرفته است و از بخشهای قدیمی مغز محسوب میشود و بین حیوانات و انسانها مشترک است. تفاوت انسان با حیوان در وجود سامانه مدیریتی مغز است که در قطعه پیشانی قرار دارد.
*عضو هیات علمی پژوهشکده علوم شناختی و مشاور معاون علمی و فناوری رییس جمهوری در حوزه علوم شناختی
Send to friends