درباره مهر و دلبستگی به وطن
تقويت بنيههاي داخلي
بحث تقويت توليد داخلي، قبل از اينکه يک بحث علمي يا اقتصادي باشد، يک بحث فرهنگي است و اگر در اين زمينه بايد اقدامي صورت گيرد و تحولي پديد آيد، اين فرهنگ است که بايد متحول شود و تغيير کند. اما فرهنگ چيزي نيست که با بخشنامه دولتي و اوامر و نواهي مديران عاليرتبه تغيير کند. در مورد مهر و دلبستگي، شاعر خوشقريحه ايراني ميگويد: «سعدي به روزگاران مهري نشسته بر دل/ بيرون نميتوان کرد الا به روزگاران». اين تعبير سعدي را در مورد فرهنگ و دلبستگي هم ميتوانيم به کار ببريم. به روزگاران (ساليان) دراز، فرهنگي فراگير شده و تا اعماق باورهاي مردمي نفوذ کرده است که آن را بيرون نميتوان کرد، بلکه تغييرش هم نميتوان داد، مگر به ساليان (روزگار) دراز.
به طور خاص، در اين مورد مربوط به تقويت توليد داخلي و خصوصاً دانشبنيان، اهل فرهنگ بايد مجدانه تلاش کنند و با صبر و حوصله اين سخن را به باور عمومي بدل کنند که «ما» را به عنوان «ايران» در همه زمينهها تقويت کنيم. يادمان باشد که «تقويت» امري فراگير و همهجانبه است و نميشود يکبعدي و ناهماهنگ پيش برود. نميشود ما مثلا در زمينه توليد علم و مقالات علمي پيشرفت کنيم و به جايگاه قابل اعتنا برسيم اما در توليد لوازم و ادوات زندگي محتاج «غير» باشيم. نميشود ما در مرزهاي دانش به موقعيتهاي ممتازي برسيم که محسود ديگران باشيم اما فيالمثل در توليد خودرو از برزيل و کره عقب بمانيم... البته از خودمان توقع بيجا هم نبايد داشته باشيم. هيچ کشوري نيست که در همه زمينهها سرآمد اقران باشد. همينجا خوب است يادآور شويم که نظام سلطه نيز به دروغ خود را قدرتمند و پيشرو نشان ميدهد. در اين روزگار که اخبار و اطلاعات از پوشههاي سري بيرون افتادهاند تشت رسوايي نظام سلطه نيز از بام افتاده و معلوم شده است که برخلاف تبليغات رسانهها، آنها نيز نقطهضعفهاي جدي دارند و پيش از اينکه توليدکننده علم باشند، عالمان جهان را به خدمت ميگيرند. البته همين که کشوري بتواند دانشمندان را به خدمت بگيرد و مغناطيسي پديد بياورد که درسخواندهها و خوشفکرها را به سمت خود بکشد «فضيلتي» غيرقابل انکار است اما موضوع اينجاست که در اين باور غلط که «نظام سلطه» نظامي بيعيب و نقص و قدرتمند است، خلل جدي، وارد شده است.
با اين همه، اگر بخواهيم با اين نظام سلطه دربيفتيم -يا لااقل زير بار زورگوييهاي آن نرويم- لازم است که بنيههاي داخليمان را تقويت کنيم. اگر خوب در اين امر دقت کنيم، به اين نتيجه ميرسيم که تقويت بنيههاي داخلي کشور ميسور نيست مگر با تقويت توليد داخلي. تا توليد داخلي رونق نگيرد، اوضاع دانشگاههاي کشور و تحقيق و پژوهش آنها (R & D) رونق نميگيرد. تا توليد داخلي رونق نگيرد، مشکلات اقتصادي نيز حل و فصل نخواهند شد. بيکاري در سايه رونق کارخانهها رنگ ميبازد و زورش را از دست ميدهد. وضع معيشتي مردم هم زماني بهبود مييابد که توليد داخل سامان بگيرد...
اما از همه اينها مهمتر، بحث «اقتصاد مقاومتي» است. مادامي که ما نتوانيم مايحتاج خود را با کيفيتي عالي و مطلوب و مرغوب توليد کنيم، آن وقت حرف زدن از اقتصاد مقاومتي در سطح شعار ميماند. البته شکي در اين نيست که همه کشورهاي دنيا با هم تبادل اقتصادي دارند و داشتههاي خود را با هم داد و ستد ميکنند. حتي اين بحث جدي هم وجود دارد که توليد «همه چيز» براي هيچ کشوري مقرون به صرفه نيست. درست است. اما کشوري در موقعيت سياسي- جغرافيايي ايران اسلامي، کشوري در شرايط سوقالجيشي ايران و با توجه به آرمانهاي والاي انقلاب اسلامي، ناچار است که به چيزهايي غير از «بهصرفه» بودن هم فکر کند.
از اين جهت تقويت توليد داخلي ما ميتواند به تقويت موقعيت سياسي - عقيدتي ما بينجامد. مراوده با جهان آري، اما وابستگي به ديگران، نه. در مورد بديهيات نبايد بحث کنيم. قطعا رشد و رونق اقتصادي ايران در گرو تعامل با دنياست. در اينها مشکلي نيست اما به شرط آنکه ايران از موضعي وارد تعامل شود که در بنيههاي داخلياش ضعف و خلل نبيند. از روي ضعف و ناتواني نميشود با دنيا روبهرو شد. لذا از نان شب براي ما واجبتر اين است که بنيه داخلي و در صدر آن، توليد داخلي و دانشبنيان را همهجانبه تقويت کنيم.
پرویز کرمی*
دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانش بنیان
Send to friends