آري به اتفاق، جهان ميتوان گرفت
پرويز کرمي
بهار طبيعت مصادف شده است با بهار نوسازي و نوآوري. امروز حال و هواي مردم بهاري است و شور و شوقي براي کار و زندگي دارند که بايد مغتنم شمرده شود. نشانههاي اين شور و شوق را در عرصههاي مختلف ميتوانيم ببينم. بخصوص در بين جوانان شادابي و نشاطي قابل ملاحظه است که ما را به آيندهاي خوب و خوش و روشن اميدوار ميکند. کمتر دورهاي به اندازه امروز بين آحاد جامعه اتفاق نظر بوده است که آستين خود را بالا بزنند و کشور خود را بسازند. هم مردم و هم مسئولين به ضرورت توسعه و پيشرفت پي بردهاند و مهياي نوآوري و ابداع و خلاقيت شدهاند. جوانان تحصيلکرده ديگر مثل سابق نميخواهند دلخوش به آبباريکه حقوق و مزايا دولتي باشند و عمرشان را پشت ميز بگذرانند. آنها شور و حالي دارند که ميز و اداره نميتواند جوابگويشان باشد. براي همين است که به ايدههاي خلاقانه و طرحهاي بزرگ فکر ميکنند. دور هم جمع ميشوند و طرحي نو را درمياندازند به اميد اينکه بتوانند کسب و کاري حلال و پر منفعت را سر بيندازند و ديگران را بر سر سفره کارآفريني خود مهمان کنند. اين شور و نشاط به هيچ عنوان با عادتهاي گذشته قابل مقايسه نيست. در گذشته رسم اين بود که جوانان ريسک نکنند و آرامش خود را به خطر نيندازند و خود را با شرايط موجود تطبيق دهند. کم بودند کساني که بخواهند کاري کارستان کنند. تنها در دوران انقلاب اسلامي و ايام دفاع مقدس بود که يکباره عادتهاي متداول خرق شدند و جوانان جوهر خود را آشکار کردند. جواني که در حالت عادي ميتوانست کارمندي ساده باشد در ايام جنگ به يکي از فرماندههاي خلاق و تيزهوش و با ذکاوت اطلاعات و عمليات بدل شد. جواني که دست بالا ميتوانست مهندسي معمولي شود و خانه و جاده بسازد در ايام دفاع به يکي خلاقترين مهندسان رزمي بدل شد و ايدههايش در تاريخ جنگ به عنوان درخشانترين ايدهها ثبت شد. خيلي از کارگران و کارمندان و دانشجويان معمولي که در حالت عادي به زندگي ساده و ملالآور خو ميگرفتند در مجال انقلاب و جنگ به فرماندهاني عاليمقام و بينظير بدل شدند و نام خود را براي هميشه در تاريخ اين سرزمين جاودانه ساختند... همت بلند آر که مردان روزگار از همت بلند به جايي رسيدهاند. حالا هم مجالي پيش آمده تا مردان جوهرشان را آشکار کنند و طرحهاي نو درافکنند. وقتي به محافل خلاقانه و ايدهپردازيهاي جوانان ميرويد و اين شور و حال و عشق و اميد را در رفتار و گفتار آنها ميبينيد ناخواسته اين بيت خواجه حافظ را زير لب زمزمه ميکنيد که «بيا تا گل برافشانيم و ميدر ساغر اندازيم/ فلک را سقف بشکافيم و طرحي نو در اندازيم». پيداست که نسل جديد هم آستين بالا زده و وارد گود شده تا طرحي نو درافکند. در همت والا و در اين معناست که ميشود اقتصاد دانشبنيان را معنا کرد. اتفاقا اصل و اساس اقتصاد دانشبنيان هم همين است که طرح نو دراندازند و کار و باري نو را باعث شوند. از اين جهت است که اقتصاد دانشبنيان را ميتوان بهار اقتصاد ايران ناميد و اميدوار بود تا نوآوريها به بار بنشيند و ميوههاي شيرين و آبدار بدهد. اصل و اساس بهار يعني همين که در مجال طبيعت شکوفا شويم و استعدادهاي بکر خود را به منصه ظهور برسانيم. اقتصادهاي فرسوده نميتوانند توقعات ما را برآورده کنند و دنيا را خوب و خوش و خرم کنند. اگر امروز محيط زيست به يک بحران جدي بدل شده،اگر در دنيا بيعدالتي به نهايت خود رسيده، اگر فساد مالي و اخلاقي افسار پاره کرده و اگر زر و زور و تزوير باهمديگر قرين شدهاند و ملتها را ميآزارند دليلش روشهاي فرسوده اقتصادي هم هست. تلقيهاي کهنه از پولسازي، ملازم بيعدالتي هم هست متاسفانه. براي چرخيدن چرخهاي اقتصاد دنيا ظاهرا چارهاي نيست جز اينکه هوا و زمين آلوده شوند و مردم به گرفتاري بيفتند. اما بايد خود را از اين تلقيهاي کهنه و فرسوده خلاص کنيم و به طرحهاي نو و کم و ضرر و پرفايده برسيم. اقتصاد دانشبنيان هم به کسب ثروت ميانجامد اما ثروتي حلال و بيضرر. نه فقط ايران که جهان نياز به نو شدن دارد و محتاج آن است تا تلقياش را از دنيا و ثروت و اقتصاد و پيشرفت نو کند و بهاري تازه را سربيندازد. ما بايد نو شويم و نو بمانيم و طرحهاي نو درافکنيم... آري به اتفاق جهان ميتوان گرفت.
اين ايام فرخنده را به دوستان و سروران خودم تبريک و تهنيت عرض ميکنم و آرزومندم سالي خوش و خرم در کنار عزيزانتان داشته باشيد و خداوند مجالي فراهم آورد تا دينتان را به اين کشور عزيز ادا کنيد. خاضعانه دست تضرع به سمت بارگاه الهي دراز ميکنم و از خداي متعال مسئلت دارم تا حالمان را به بهترين احوال بگرداند و توفيق بندگي نصيبمان کند. يا مقلبالقلوب والابصار، يا مدبراليل و النهار، يا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الي احسنالحال.
Send to friends