چشيدن طعم شکست
شش علتی که کارآفرین‌ها را زمین می‌زند

چشيدن طعم شکست


زمان مطالعه : 6 دقیقه
کد خبر : 19429
کارآفريني آن‌قدرها هم ساده نيست و اين‌طور که آمارها و اعداد و ارقام در سراسر دنيا نشان مي‌دهد همه در اين مسير موفق نمي‌شوند.

کارآفريني آن‌قدرها هم ساده نيست و اين‌طور که آمارها و اعداد و ارقام در سراسر دنيا نشان مي‌دهد همه در اين مسير موفق نمي‌شوند.

اغلب ما جايي در اين مسير طعم شکست را مي‌چشيم؛ حتي اگر در اوج موفقيت باشيم باز هم شکست خيلي دور نيست اما در عين حال کارآفرين‌هايي هستند که هر بار سراغ يک حوزه تازه مي‌روند، صنايع مختلف را امتحان مي‌کنند، با تيم‌هاي گوناگون کار مي‌کنند و البته هر بار هم به موفقيت مي‌رسند. اين دسته از کارآفرين‌ها چه تفاوت‌هايي ـ غير از تفاوت در حساب پس‌انداز ـ با ما دارند که شکست را دور مي‌زنند؟ اين همان چيزي است که قصد دارم در اين مطلب به آن بپردازم و اگرچه از دادن خبرهاي بد متنفرم، ولي تجربه نشان داده است که در اغلب موارد مشکل خود شما هستيد. وقتي از خودتان مي‌پرسيد که چه شد به عنوان يک کارآفرين شکست خوردم، چه جواب‌هايي به ذهنتان مي‌رسد؟

1. شما مي‌ترسيد
ترس همراه حقه‌بازي است و هيچ وقت نبايد دست‌کم گرفته شود. حتي اين احتمال وجود دارد که ترس جايي در درونمان پنهان شده باشد و ما را عقب نگه دارد بدون اين‌که خودمان بخواهيم يا از وجودش کوچک‌ترين اطلاعي داشته باشيم. ترسي که در ناخودآگاه ما وجود دارد خودش را به صورت بي‌تفاوتي، ترديد، شک، نگراني، احتياط بيش از حد، به تعويق انداختن تصميم‌هاي مهم، نداشتن حس جاه‌طلبي، حسادت و... نشان مي‌دهد. پس اگر يکي از اين علائم را داريد، از خودتان بپرسيد که من از چه چيزي اجتناب مي‌کنم؟
برخي از افراد هستند که از حقيقت مي‌ترسند چون نمي‌خواهند به ضعف و کاستي‌هاي خود اعتراف کنند و از آن‌ها خجالت مي‌کشند. عجيب است، اما بعضي‌ها از موفقيت واهمه دارند چون خودشان را سزاوارش نمي‌دانند. براي بعضي‌ها شکست خوردن ترسناک است و به همين خاطر سراغ هيچ مسير تازه‌اي نمي‌روند تا به اين ترتيب از زمين خوردن پيشگيري کنند. اما شايد قوي‌ترين نوع ترسي که ممکن است در وجود يک کارآفرين ايجاد شود، ترس از متفاوت بودن است. واقعيت اين است که ما چه از نظر بيولوژيکي و چه از نظر اجتماهي جوري برنامه‌ريزي شده‌ايم که خودمان را با اجتماع هماهنگ کنيم. بنابراين شکستن اين قاعده و انجام يک کار منحصر به فرد واقعا سخت خواهد بود.
اولين قدم براي غلبه بر ترس اين است که وجود آن را به رسميت بشناسيد، قبولش کنيد، ترس خود را احساس کنيد و علي‌رغم وجود اين احساس، دست به عمل بزنيد.

2. مي‌خواهيد همه کارها را خودتان انجام دهيد
کارآفرينان کوچک و صاحبان صنايع خرد اغلب به شکل عجيب و غريبي تمايل دارند که همه کارها را خودشان انجام دهند در حالي که کارآفرين‌هاي بزرگ همواره توصيه مي‌کنند اگر مي‌خواهيد به موفقيت واقعي برسيد بايد اين عادت را ترک کنيد چون عدم تمايل فرد به استفاده از کمک و همياري ديگران باعث مي‌شود نتواند صنعت يا تجارت کوچک خود را به مرحله بالاتر ارتقا دهد.
اگرچه خيلي از کارآفرين‌هاي تازه‌کار تصور مي‌کنند که اگر قرار است کاري به درستي انجام شود بايد خودشان از صفر تا صد آن را انجام دهند اما کارآفرين‌هاي کارکشته معتقدند که سر و کله موفقيت زماني پيدا مي‌شود که ما ياد بگيريم بخشي از مسئوليت‌ها را به ديگران واگذار کنيم، تيمي از افراد هوشمند و کاربلد درست کنيم و بخشي از مالکيت ذهني و مالي‌مان را در بعضي بخش‌هاي کسب و کارمان به ديگران بدهيم. در واقع، بهتر است آدم صاحب درصدي از يک چيز باشد تا اين‌که هيچي نداشته باشد!

3. کارتان تدوام ندارد
جمله معروفي از تومان اديسون هست که مي‌گويد: «شکست‌خورده‌هاي زيادي را مي‌شناسم که نمي‌دانستند وقتي کار را رها مي‌کردند چقدر به موفقيت نزديک شده بودند.»
وقتي در مورد شکست يک کارآفرين صحبت مي‌کنيم منظورمان دقيقا زماني است که او کار را به طور کامل و براي هميشه رها مي‌کند چون برخورد با موانع، شکست‌هاي موقت، عدم اطمينان از نتيجه کار و حتي به نتيجه نرسيدن بخش طبيعي فرايند کارآفريني هستند. آن کسي در نهايت موفق مي‌شود که همه اين‌ها را پشت سر بگذارد يعني بلد باشد که چطور وقتي به اين‌جاها مي‌رسد آن‌ها را دور بزند يا از سر راه بردارد. يادتان باشد حتي بهترين‌ها هم شکست مي‌خورند اما به مرور زمان که شما مهارت کارآفريني‌تان را درست مثل تيغه چاقو تيز مي‌کنيد و صيقل مي‌دهيد، تعداد دفعات شکست کم و شدتش کمتر مي‌شود.
گاهي اوقات تلاش و زمان زيادي نياز داريد تا به جايگاهي که مي‌خواهيد برسيد. مثلا کتاب تام فريس توسط 25 ناشر رد شد تا عاقبت يک نفر حاضر شد آن را چاپ کند. اين کتاب طنز تا 7 سال در فهرست پرفروش‌ترين آثار در نيويورک‌تايمز جاي داشت.

4. سرمايه‌گذاري روي خودتان را فراموش مي‌کنيد
هنري فورد مي‌گويد: «توصيه‌هايي که به جوانان در مورد صرفه‌جويي کردن در خرج کردن مي‌شود، اشتباه است. من تا قبل از 40 سالگي هرگز پولي پس‌انداز نکردم بلکه روي خودم براي مطالعه، بهبود ابزارهايم و آماده‌سازي سرمايه‌گذاري کردم. مردمي که در هفته چند دلار در بانک پس‌انداز مي‌کنند، بهتر بود اين پول را صرف سرمايه‌گذاري روي خودشان مي‌کردند.»
اگر مي‌خواهيد در دنياي امروز که به سرعت در حال پيشرفت است، موفق شويد بايد به اندازه کسب و کاري که داريد، روي خودتان هم سرمايه‌گذاري کنيد. اين کار نه فقط تجارت، بلکه تمام جنبه‌هاي زندگي شما را تحت تاثير قرار مي‌دهد.

5. کار مي‌کنيد اما کار درست را انجام نمي‌دهيد
پيتر دراکر معتقد است: «بهره‌وري يعني انجام کارهاي درست و اثربخشي هم يعني انجام کارهاي درست.»
خيلي از ما مدام گله مي‌کنيم که سرمان شلوغ است و حتي لحظه‌اي هم وقت نداريم. اما آيا واقعا پرمشغله هستيم يا فقط برنامه‌مان را با کارهايي پر کرده‌ايم که ديگران از ما انتظار دارند و ما هم توان نه گفتن به آن‌ها را نداريم؟! متاسفانه اغلب ما مهم‌ترين کارهاي‌مان را به تعويق مي‌اندازيم. اما اگر مي‌خواهيد به عنوان يک کارآفرين موفق شويد بايد ياد بگيريد که مهم‌ترين کار يا همان قورباغه بزرگ را صبح، پيش از اين‌که هر کار ديگري بکنيد، قورت دهيد. به اين ترتيب، خواهيد ديد که ظرف چند هفته به اندازه يک سال گذشته پيشرفت مي‌کنيد.

6. نمي‌توانيد کاري را تمام کنيد
اگر مدام پروژه‌هاي جديد را با قدرت شروع مي‌کنيد و پس از چند ماه رهايشان مي‌کنيد و سروقت کار ديگري مي‌رويد، بهتر است زودتر فکري به حال خودتان بکنيد چون واقعيت اين است که شما بلد نيستيد کاري را تمام کنيد و آن را به نتيجه برسانيد. يادتان باشد که حتي پشت موفقيت‌هاي يک‌شبه هم ماه‌ها و سال‌ها تلاش قرار دارد. پس پروژه‌هاي‌تان را فقط به اين دليل که چرا ظرف سه ماه ميليونر نشده‌ايد يا اپليکيشن جديدتان هنوز نتوانسته نظر يکي از ونچرکپتال‌ها را براي سرمايه‌گذاري جلب کند، رها نکنيد.

منبع: دانش بنیان شماره سوم

تصاویر

نظرات شما
تهران، میدان ونک، خیابان ملاصدرا، خیابان شیخ بهایی شمالی،
خیابان لادن، پلاک 20 (کد پستی : 1991745681)
تلفن : 83530
ایمیل : pr@isti.ir
بیشتر بخوانیم