«فرهنگ» و تاثیر آن بر مهاجرت
برای آغاز هر کاری باید هدفی باشدو برای رسیدن به هر هدفی، عزمی. هدفهای ما، برنامهها و راهبردهایمان را میسازند. موضوع مهاجرت، مقولهای است که این روزها دربارهاش بسیار میشنویم، یک راهبرد است در مسیر اهدافی که با رویکردها، فرهنگها و برساختههای گوناگون جامعه شکل گرفتهاند. گاهی این اهداف، رویکردهای اقتصادی و گاهی اوقات در پی آرزوها و باورهایی هستند که حاصل تصورات و باورهای ذهنی هستند.
همین موضوع، یعنی بخش نخست دیدگاه مهاجرت که اقتصادی است، آن را به یکی از اولویتهای بخشی از جامعه تبدیل کرده و آنان را به اندیشیدن به مهاجرت برای حیات با کیفیت بهتر و کمیت بهینهتر (به لحاظ حجم فعالیت روزانه) سوق داده است.
آنچه که بخش اعظم رویکرد و عملکردها برای مهاجرت را میسازد، فرهنگ است و قدرت نرم فرهنگ در پدید آوردن پدیده مهاجرت، باید به طور جدی مورد توجه قرار بگیرد.
فرهنگ و تصور واقعی از مهاجرت
فرهنگ ابزاری اساسی برای توانمند سازی و ابراز وجود افراد گوناگون جامعه است. ارتباط میان فرهنگ و مهاجرت در طول تاریخ، یک ارتباط دوسویه و از جنس بدهبستان بوده است. از یک سو مهاجرت به غنا و تنوع فرهنگها ، اقوام و نژادها در کشورهای پیشرفته کمک کرده است. از سوی دیگر مهاجرت، به افراد گوناگون این فرصت را داده تا با شناخت تنوع فرهنگی جدید، تجربههای تازهای را در ادامه مسیر زندگی و شکل دادن ساختار تازهای از روزمره، شکل دهند.
اما مهاجرت و شکافهای فرهنگی، چالشهای متعددی را نیز برای مهاجران ایجاد میکند. افرادی که مهاجرت می کنند استرسهای متعددی را تجربه می کنند که می تواند بر سلامت روانی آنها تأثیر بگذارد از جمله از دست دادن هنجارهای فرهنگی ، آداب و رسوم مذهبی و سیستم های حمایت اجتماعی، سازگاری با فرهنگ جدید و تغییر در هویت و مفهوم خود. در واقع ، میزان بیماری های روانی در برخی از گروه های مهاجر شیوعی بالا دارد.
هویت فرهنگی
برای درک هویت فرهنگی، تعاریف و اصطلاحات اساسی جامعه شناختی مهم است. فرهنگ آموخته می شود و از نسل ها منتقل می شود و شامل باورها و نظام ارزشی یک جامعه است. فرهنگ به عنوان ویژگی هایی توصیف شده است که به اشتراک گذاشته می شوند و افراد را به هم پیوند می دهند تا در یک جامعه قرار گیرند. هویت نیز عبارت است از کلیت درک فرد از خود، یا اینکه چگونه ما به عنوان افراد، خود را نسبت به دیگران منحصر به فرد می دانیم.
هویت نژادی ، فرهنگی و قومی بخشی از هویت فرد را تشکیل می دهد و هویت با پیشرفت در سطح شخصی و همچنین اجتماعی همراه با مهاجرت و فرهنگ پذیری تغییر می کند. هویت اجتماعی را می توان به عنوان ویژگی های شخصیتی تعریف شده فرهنگی در نظر گرفت که به نقش های اجتماعی نسبت داده می شود، مانند نقش پدر، مادر، دوست، کارفرما، کارمند و غیره.
قومیت یکی از منابع هویت اجتماعی است. گروه های قومی از افرادی تشکیل شده اند که ممکن است نژاد یکسانی داشته باشند یا نداشته باشند اما دارای ویژگی های فرهنگی مشترکی هستند، از جمله تاریخ ، عقاید، ارزش ها، ترجیحات غذا و سرگرمی، دین و زبان.
قومیت نوعاً نژاد و فرهنگ را در بر می گیرد؛ نژاد بر اساس ساختارهای بیولوژیکی ، مانند تقسیم برخی از ویژگی های فیزیکی است. همچنین ممکن است یک ساختار اجتماعی و سیاسی باشد. به عنوان مثال ، ممکن است افرادی از هند غربی ، آفریقا و مناطقی از آمریکای شمالی و جنوبی نژاد یکسانی داشته باشند اما دارای عقاید ، سیستم های ارزشی، هنجارهای اجتماعی و رهیافتهای متفاوت باشند.
سازگاری فرهنگی
افراد مهاجر از پیشینه های فرهنگی متنوعی، با هویت های فرهنگی متنوع شکل گرفته، دست به هجرت میزنند. همانطور که در بالا اشاره شد ، هویت فرهنگی تحت تأثیر عوامل مختلفی در طی روند مهاجرت و پس از آن قرار دارد. تفاوتهای فرهنگی، موضوعی جدی است که مهاجران با آن در تماس مستقیم هستند و آن را تجربه میکنند.
در تعیین میزان سازگاری فرد در روند مهاجرت، در نظر گرفتن ماهیت جامعه ای که فردی از آن به آن مهاجرت کرده است و ویژگی های اجتماعی فردی که مهاجرت کرده است ، بسیار مهم است. جوامع اجتماعی محور یا جمع گرایانه بر انسجام، پیوندهای قوی بین افراد، همبستگی گروهی، وابستگی متقابل احساسی، سنت گرایی و هویت جمعی تأکید می کنند.
شناخت تنوع فرهنگی
جوامع خودمحور یا فردگرایانه استقلال را تحت فشار قرار می دهند، روابط از دست رفته بین افراد ، استقلال عاطفی ، لیبرالیسم ، خودکفایی ، ابتکار عمل فردی و خودمختاری از اولویتهای چنین جامعه ای است.
یک پژوهش نشان میدهد، افرادی که از جوامع عمدتاً جامعه مداری یا جمع گرایانه به جامعه ای غالباً خودمحور یا فردگرا مهاجرت می کنند ، احتمالاً در تطبیق با فرهنگ جدید با مشکلاتی روبرو خواهند شد ، خصوصاً اگر افراد در سیستم اعتقادی خود جامعه محور باشند .
در نتیجه عدم وجود یک سیستم پشتیبانی اجتماعی کافی ، اختلاف بین انتظارات و دستاوردها و عزت نفس پایین ناشی از این ناهماهنگی ممکن است در فرهنگ بین فرد و جمعیت اطراف مشکلاتی جدی ایجاد کند.
اختلاف فرهنگی، قومیتی و رهیافتی بین جامعه مبدأ و مقصد مهاجر میتواند به افزایش اضظراب، نگرانیها و مشکلات فرد دامن بزند و هدف او از مهاجرت را زیر سؤال ببرد.
ایجاد یک زیرساختی فرهنگی تعاملی میان کشورها و ایجاد آگاهیهای لازم در جامعه، میتوان مهاجرت هدفمند را ممکن کند و با ایجاد رهیافتی صحیح در باور و ذهن فرد دارای قصد مهاجرت، از آسیبهای فردی و اجتماعی این موضوع بکاهد.
از آنجا که تسلط زبانی و اجتماعی کامل فرد مهاجر، بر فرهنگ غالب ممکن نیست، فرد ممکن است در حاشیه جامعه وطن جدید خود باقی بماند. در صورتی که مهاجر بتواند ارتباط خود را با فرهنگ مبدا حفظ کند ، یا از طریق افزایش شناخت فرهنگی، درک بهتری از جامعه هدف و قصدش از مهاجرت پیدا کند، میتواند ضمن انتخاب مقصد صحیح مهاجرت، زمینه بازگشت و تعامل با جامعه مبدأ را نیز فراهم کرده و مفید فایده باشد.
اما در غیر اینصورت دچار آسیبهای جدی خواهد شد و با دنیایی روبهرو شود که ممکن است با فرهنگ، باورها و اهداف وی ناسازگار باشد و باعث تشدید یا ایجاد درگیری فرهنگی و پریشانی روحی شود.
* پژوهشگر در حوزه مهاجرت
Send to friends