پیشفرضهای سرمایه و فروش در استارتاپها
یکی از آسیبهایی که تیمهای استارتاپی تشکیل شده توسط جوانان در کشور با آن مواجه هستند، سادهانگاری بیش از حد مسائل مرتبط با تاسیس استارتاپ است.
خواندن سرگذشت پایهگذاران شرکتهای بزرگ فناوری دنیا که غالباً ایده خود را از یک انباری، گاراژ یا خوابگاه شروع کرده و ظرف چند سال به شرکتهای بینالمللی تبدیل شدهاند، یک تصویر ساده شده پیشروی مخاطب قرار میدهد.
زمانی که رسانهها دست به بررسی دلایل موفقیت آنها میزنند، بیش از هر چیز دیگری ترک تحصیل مؤسس استارتاپ، شروع کار در گاراژ، خانه یا خوابگاه و مسائلی از این دست مورد توجه قرار میگیرد. واقعیت آن است که مسائل بسیار مهمتری در موفقیت این ایده استارتاپی نقش داشته است.
داشتن یک ایده بسیار خلاقانه و بی نظیر، برخورداری از روش اجرای ماهرانه، مهارتهای رهبر، تیمسازی، تحقیقات بازار، مشتریمداری، مارکتینگ،برندینگ و موضوع مهم جذب سرمایه، از جمله دلائل اصلی موفقت یک تیم استارتاپی است که کمتر در رسانهها بازتاب مییابد. همین مسئله باعث شده است تا بهترین ایدهها به دلیل عدم برخورداری از یک استراتژی منسجم و تیم ماهر دچار شکست شوند. در روند موفقیت استارتاپها دو گرانیگاه و موضوع بسیار حیاتی به نام فروش و سرمایه وجود دارد، که نقشی کلیدی در موفقیت هر ایده و استارتاپی ایفا میکند.
سرمایه همچون قلب استارتاپ است. این مسئله به ویژه در مورد استارتاپهای کیفیتگرا، صدق میکند که مایل هستند کالا و خدمت را با بالاترین کیفیت عرضه کنند.
بر عکس آنچه تصور میشود، جذب سرمایه برای گروههای تازه کار بسیاری اوقات به امری بسیار غیرمحتمل، تبدیل میشود. سرمایهگذاران، علاقهای ندارند که سرمایه خود را در اختیار تیمی جوان و خام قرار دهند که هیچ تجربهای ندارد. به همین دلیل، موسسان استارتاپ باید چند تصمیم دردناک اما ضروری بگیرند.
سرمایهگذاران به تیمهای دارای سابقه مفید کار بیشتر اعتماد میکنند. زیرا میدانند که به اصطلاح این افراد پیش از این دعواهای خود را انجام دادهاند و با یکدیگر همسان هستند. به همین دلیل لازم است تا تیمهای استارتاپی در صورت امکان از وجود افراد باتجربه و خوشسابقه در تیم خود بهرهمند شوند.
ممکن است که تیم از یک ایده خوب برخوردار باشد اما نحوه پیادهسازی آن چیزی دیگر است. بسیاری از ایدههای نوآورانه بسیار خوب هستند اما به صورت صحیح اجرا نمیشوند و همین موضوع، منجر به شکست ایده میشود.
در واقع برای پیادهسازی خوب یک ایده، نیاز به یک تیم حرفهای استارتاپی خواهیم داشت. همچنین، بسیاری اوقات، ایدههای خوب به درستی اجرا میشوند، اما محصول تولید شده، در بازار با شکست مواجه میشود.
قیمتگذاری، بستهبندی کالا، نحوه عرضه، چینش کادر فروش، ایجاد نمایندگی کم هزینه در سراسر کشور و فروش به صورت آنلاین، همه از جمله توانمندیهای است که هر شخصی از آن برخوردار نیست. برخورداری از یک مدیر فروش حرفهای، نعمتی است که استارتاپهای موفق از آن برخوردار هستند.
شاید بهتر باشد که مدیران یک استارتاپ به جای استخدام مدیر فروش گرانقیمت و با سابقه از همکاری یک مدیر فروش بسیار با استعداد و انگیزهمند استفاده کنند. زیرا، مدیر کمسابقه اما با استعداد توانایی بیشتری دارد تا در طول زمان خود را با همتیمیهای جوان خود، همراه کند.
*کارشناس زیستبومهای استارتاپی
Send to friends