آیا خودمختاری با استفاده از ایمپلنت مغزی تضعیف میشود؟
مغز کلیدی برای قضاوت، خودمختاری و مسئولیت است اما اگر فردی تحت تاثیر ایمپلنت مغز خود عمل کند چگونه میزان مسئولیت پذیری او تعیین میشود.
به گزارش مرکز ارتباطات و اطلاعرسانی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، نورو حقوق حوزه ای بین رشته ای است که جدیدترین کشفیات علوم اعصاب را از لحاظ قانونی و استاندارد مورد بررسی قرار می دهد. رشته هایی همچون فلسفه، علوم شناختی در کنار حقوق کشفیات جدید علوم اعصاب را به چالش می کشند. یکی از سوال برانگیزترین مسائل علوم اعصاب استفاده از ایمپلنت های مغزی برای درمان بیماری هایی همچون پارکینسون، افسردگی و اختلال وسوای است.
الکترودهایی که می توانند الکتریسته را در داخل جمجمه انتقال دهند، پرسش هایی را درباره میزان اختیار و مسئولیت های شخصی برمی انگیزانند. آقای B موسیقی را دوست دارد به جز در مواقعی که ایمپلنت او خاموش شود. آقای X به پزشکان خود خیره می شود و ناگهان دجار توهم شده و آنها را شبیه سرآشپزهای ایتالیایی می بیند.
هر دو این افراد سیستم تحریک مغزی عمیق در مغزشان تعبیه شده است. سیستم تحریک مغزی عمیق یک سیستم ایمپلنت است که ایمپالس های الکتریکی را برای تغییر فعالیت عصبی به نقاط خاصی از مغز مب فرستد. ایمپلنت های مغزی به منظور درمان نارسایی عصبی به کار گرفته می شود. اما مواردی مانند دو مثالی که مطرح شد نشان می دهد که ممکن است این ابزارها به شیوه های ناخواسته ای بر روی درک فرد از جهان و حتی رفتارش تاثیر بگذارند.
آقای B برای درمان اختلال شدید وسواس فکری خودش از این سیستم استفاده کرد. او قبلا هیچ علاقه ای به موسیقی نداشت تا اینکه با استفاده این سیستم موسیقی تبدیل به اولویت زندگی او شد و در این زمینه کارهای جالبی برای "جانی کش" انجام داد. اما همین که دستگاه خاموش می شد این اولویت او نیز ناپدید می شد.
اما اقای X یک بیمار صرعی بود که سیستم تحریک مغزی عمیق را به عنوان بخشی از تحقیقات درمانی برای تعیین منشا اصلی تشنج خود دریافت کرد. در طول تحریک او دچار توهم شده و پیش از این که تحریک به پایان برسد در نظر او پزشکان به سرآشپزهایی با پیش بند تبدیل شده و سپس محو شدند.
در هر دوی این موارد دنیای واقعی، تحریک عمقی مغز به وضوح باعث تغییر ادراک شد و این مجموعه ای از سوالات پیچیده را به میان می کشد. هر اندازه که استفاده از این گونه فناوری های پیشرفته بیشتر می شود، رفتار افراد دارای ایمپلنت های مغزی ممکن است بیشتر دیدگاه های اجتماعی را در مورد مسئولیت این افراد به چالش بکشد.
مغز کلیدی برای قضاوت، خودمختاری و مسئولیت است اما اگر فردی تحت تاثیر ایمپلنت مغز خود عمل کند چگونه میزان مسئولیت پذیری او تعیین می شود.
از لحاظ تاریخی، مسئولیت اخلاقی و حقوقی تا حد زیادی بر شخصیت خودمختار متمرکز شده است. به این معنا که افراد توانایی تمایز خوب و بد را دارند و بر اساس خواسته ها و برنامه های خودشان بدون دخالت یا تحریف نیروهای خارجی عمل می کنند. با این حال پیشرفت های تکنولوژیکی مدرن، بسیاری از دست ها ممکن استدر اعمال این ایمپلنت های مغزی دخیل باشد از جمله برنامه های هوش مصنوعی که به طور مستقیم بر مغز تاثیر می گذارند. این عوامل تاثیرگذار بیرونی این پرسش را مطرح می کنند که افراد دارای ایمپلنت تا چه درجه ای می توانند رفتار و اعمال خود را کنترل کنند.
اگر ایمپلنت مغز بر تصمیمات و رفتارهای شخص تاثیر می گذارد آیا خود مختاری فرد را نیز تضعیف می کند؟ اگر خودمختاری فرد تضعیف شود آیا می توانیم مسئولیت را به فرد نسبت دهیم؟ زمانی که علم و فناوری، آن مفروضات طولانی مدت را به چالش می کشند جامعه باید به بحث در مورد آنچه اتفاق می افتد بپردازد. تفاوت های قانونی مختلفی در مورد مسئولیت ها همچون مسئولیت سببی و مسئولیت تعهدی وجود دارد. با استفاده از این تمایز می توان گفت ایمپلنت مغزی مسئول سببی است.
با توجه به اینکه ایمپلنت مغز می تواند بر روی مفاهیم اخلاقی و حقوقی مسئولیت تاثیر بگذارد وقت آن است که بپرسیم چرا، چگونه و چه زمانی گناه یک رفتار اشتباه را به گردن مداخلات مغزی انداخت. فناوری های جدید اغلب نیاز به تعدیل یا گسترش روش های قانونی موجود دارند. به عنوان مثال فناوری کمک به باروری، جامعه را به بازتعریف آنچه به عنوان والدین از آن یاد می شود وادار می کند. ممکن است به زودی در جلسات دادگاه بشنویم" این تقصیر من نیست. ایمپلنت مغز من باعث شد من این کار را انجام دهم".
تمام فناوری ها در کنار مزیت های خود معایبی نیز دارند اما دنیا به سرعت در حال پیشرفت در حوزه علم و فناوری است و هر روز اخبار جدیدی از این حوزه به گوش می رسد. ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی معاونت علمی در حوزه ایمپلنت مغزی در حال فعالیت است و در کارگروهی تحت همین عنوان فعالیت ها در این حوزه ساماندهی می شود.
انتهای پیام/25
Send to friends