دانش بنيان ضرورت است نه انتخاب
پرويز کرمي*
بسياري از مشکلات امروز ريشه در گذشته دارد. خوبي ها و موفقيت هاي امروز هم اتفاقي و دفعتا واحد نيستند. برگرديم به گذشته، مي بينيم چطور جاهايي که خشت کج گذاشته ايم امروز به ديوار کج رسيده ايم و جاهايي که قدم راست برداشته ايم امروز به راه راست هدايت شده ايم. فرمايش ايزد تبارک و تعالي است که «ليس للانسان الا ما سعي». ما امروز همان چيزي را مي درويم که ديروز کاشته ايم. فردا هم کاشته هاي امروزمان را خواهيم درويد. آنکه جو کاشته، گندم به دست نخواهد آورد. «گندم از گندم برويد جو ز جو». اشتباه است اگر موفقيت ها و شکست هاي امروز را به حساب همين امروز بگذاريم. راه منطقي و علمي و منصفانه اين است که همواره گذشته خود را مرور کنيم و از خطاها و صواب هاي خود درس بگيريم. عبرت از گذشته هم معنايش اين است که منتقدانه به عقب برگرديم و ببينيم کجاها تصميم هاي غلط گرفته ايم و کجاها تصميمهاي درست.
امروز گرفتار بي آبي هستيم و تغييرات جوي به نفعمان نيست. سفره هاي زيرزميني مان خشک شده اند و رودخانه هاي بسياري نيز به آب باريکه بدل شدهاند. درياچه اروميه از نصف هم کمتر شده و زاينده رود که قبلا خود را به گاوخوني ميرساند امروز چنان کم قوه و بي زور شده که حتي به اصفهان هم نمي رسد. به اصفهان نرسيده خشک مي شود و به گل مينشيند. علاوه بر آب، هوا هم وضع و حال خوبي ندارد. اکثر شهرهاي بزرگمان تيره و تار شده اند و نفس کشيدن شهروندان سخت شده. آلاينده ها و ريزگردها چنان متراکم و پايدارند که جلوي تابش خورشيد را گرفته اند و زندگي را به خطر انداختهاند. به افق هاي دوردست که نگاه مي کنيم، مي بينيم که حالاحالاها آلودگي هوا دست از سرمان برنمي دارد و راه حل هاي متداول از پس آنها برنمي آيد. زوج و فرد کردن طرح ترافيک يا تعطيل کردن مدرسه ها و از اين قبيل البته از هيچ بهترند اما مثل اين مي ماند که با تير و کمان برويم به جنگ سلاحهاي کشتارجمعي. آلودگي هوا هم سلاح کشتارجمعي است؛ همچنان که جاده هاي غيراستاندارد. تعداد کشته هاي سوانح جاده اي کمتر از کشته هاي بمب و موشک نيستند...
هر کشوري در هر کجا با مشکلات جغرافيايي و سياسي و اقتصادي و طبيعي رو به روست. هنر دولتمردان اين است که از پس اين مشکلات و تنگناها با کمترين هزينه بربيايند و صلح و رفاه و امنيت را در مملکت خود مستقر کنند. ما هم بايد بتوانيم بر مشکلات طبيعي و سياسي و اجتماعي کشورمان فائق آييم. ژاپنيها گرفتار زلزله اند و در سقفهاي بالاي سرشان هر لحظه بيم فروريختن است اما آنها راهحل علمي و کمهزينه و معقولي پيدا کردهاند که بتوانند با غول زلزله کنار بيايند و مقهورش نشوند. غول هاي بيآبي و آلودگي سختجانتر و سفاکتر از زلزله نيستند پس ما هم مي توانيم با آنها کنار بياييم و به عقبشان برانيم. اما مادام که بر وضعيت فعلي خود وقوف نيابيم و نسبت به آنچه هستيم معرفت پيدا نکنيم، راه حل هايمان راه به جايي نخواهند برد. سال هاست که براي مقابله با آلودگي هواي تهران طرح زوج و فرد را در تردد خودروها اجرا مي کنيم. علاوه بر آن، بر تعداد خيابانها و بزرگراهها مي افزاييم، ماشين هاي فرسوده را جمعآوري مي کنيم و ماشين هاي نسبتا استاندارد جايگزين مي کنيم. همچنين معاينه فني را براي ماشين ها اجبار مي کنيم. مع الوصف/ مع الاسف آلودگي هوا درمان که نشده هيچ، اوضاع روز به روز بدتر هم شده است. مشکل آلودگي هوا ريشه در گذشته دارد. تا در زمان سفر نکنيم و منشأ آلودگي را نشناسيم و به وضعيت اسفبار فعلي واقف نشويم، راه حل هايمان جواب نخواهند داد. در مورد بي آبي هم همين طور است. درست است که دوره خشکسالي شروع شده و نزولات جوي کاهش پيدا کرده است اما بي آبي امروز ريشه در دهه هاي قبل دارد. بايد برويم ببينيم که در کشاورزي و صنعت چه اشتباهاتي مرتکب شده ايم و چه تصميمات غلطي گرفته ايم. بايد ببينيم قدم هاي غلطي که برداشته ايم کجاها بوده و چرا به روش هاي سنتي بي اعتنايي کردهايم و قنات ها را يکي پس از ديگري خشک کرده ايم. بايد درباره چاههاي بامجوز و بي مجوزي که نقر کرده ايم بيشتر مطالعه کنيم. بايد ببينيم در برابر هزينه هاي گزافي که پرداخته ايم چه چيزهايي به دست آورده ايم. نکته قابل تامل اين جاست که اتفاقا در گذشته هاي دور هوشمندي و دانش ايراني کارهاي کارستاني کرده که هنوز هم عقلآفرين ميزندش. پدران ما قدر آب را ميدانستند و با وقوف بر طبيعت اين آب و خاک با اختراع منحصر به فرد قنات. بيابان هاي خشک و لم يزرع را به واحه هاي مصفا بدل کردند. هنوز هم در کوير مرکزي ايران ميتوان نشانه هايي از آن باغ ها و بوستان هاي باصفا را ديد... پدران ما عالمانه و هوشيارانه مي دانستند چطور بر مشکلات طبيعي با کمترين هزينه غلبه پيدا کنند و چطور از هرز رفتن داشته ها و توان خود جلوگيري کنند. متاسفانه در دوره جديد ما به دانش پدرانمان بياعتنايي کرديم و داشتههاي آنها را نيز گرامي نداشتيم. بي توجهي به سيستم هوشمندانه آب رساني و نفهميدن اقتضائات جغرافيايي و طبيعي باعث شد تا کشاورزي ما به پرهزينه ترين کشاورزي بدل شود. ما امروز با صرف هزينه هاي بسيار محصولاتي توليد ميک نيم که مطلقا به صرفه نيستند. در اين بحران کم آبي محصولات آب بر و پرحجمي توليد مي کنيم که جز اتلاف انرژي و هزينه سودي برايمان ندارد. حتي صدور محصولات پرآب به ديگر کشورها را کارشناسان به صدور «آب مجازي» تعبير کرده اند. آبي که في نفسه صدور خام آن ارزشي بيش از محصول توليد شده دارد. خوشبختانه راه نقد حال و گذشته باز است و مي توانيم درباره تصميمات درست و غلطمان بيشتر تامل کنيم. نکته مهم در بازخواني گذشته و تامل بر وضعيت کنوني اين است که هر کجا از دانش بهره برده و کارشناسانه و عالمانه کار کرده ايم، نتيجه گرفته ايم و هر کجا که غيرکارشناسانه و احساساتي و مقطعي و سياسي و «باري به هر جهت» اقدام کرده ايم امروز بايد چوبش را بخوريم. بحث دانش بنيان بحث اقتصادي است و مربوط به توليد کالا و خدمات است اما مسامحتا مي توان اين بحث را باز کرد که مديريت و سياست گذاري هم مي تواند دانش بنيان باشد. يعني مبتني بر دانشي باشد که هزينه هاي غلبه بر مشکلات را پايين بياورد. اتفاقا مطالعه نمونه هاي موفق (Best Practice) در مورد کشورهاي پيشرفته به ما مي فهماند که مقابله با مشکلات نيز شيوه هاي دانش بنيان دارد، نه شيوه هاي مقطعي. همان مثال مهار زلزله در ژاپن را اگر دقت کنيم، مي بينيم که آنها با استفاده از شيوههاي دانش بنيان توانسته اند خرابي ها و تلفات و هزينه هاي زلزله را کاهش دهند. ما هم چاره اي نداريم جز اينکه در برخورد با معضلات طبيعي و سياسي و اجتماعي از روشهاي دانش بنيان استفاده کنيم.
برگرديم به بحث دانش بنيان. دانش بنيان معطوف به توليد کالا و خدماتي است که بتواند زندگي ما را ساده تر کند. زندگي ما در شرايط آب و هوايي جديد بايد ساده تر شود و اين اتفاق نميافتد مگر اينکه ما به اقتصاد دانش بنيان بها دهيم و کاري کنيم با توليد کالاي مناسب، جلوي آلودگي هوا يا اسراف آب گرفته شود. شرايط امروز ايران شرايط قابل تاملي است. از يکسو با مشکلات بسياري دست به گريبانيم و از سوي ديگر در آستانه فصلي نو قرار داريم. گزارش هاي اقتصادي را که بخوانيد، مي بينيد که مقدمات رشد و ترقي کشور ما بيش از هر زمان ديگر فراهم است. نبايد فرصت را بسوزانيم و از دست بدهيم. کار مهمي که بايد بکنيم، همين است که بر گذشته و حال خود آگاهي يابيم. خودآگاهي مقدمه هر اقدامي است. ما مي توانيم عقب ماندگي هاي خود را جبران کنيم و اشتباهات خود را تصحيح کنيم. هر جا که ديوار کجي بالا رفته، بايد برگرديم و اصلاحش کنيم. بعد بايد دور تازه رشد و پيشرفت را آغاز کنيم؛ دوري که با اقتصاد دانش بنيان درآميخته است. خدا را شکر نيروي متخصص داريم و سرمايه لازم براي رونق توليد فراهم است. نياز واقعي هم وجود دارد. مردم نياز دارند که زندگي خود را سامان بدهند و از روشهاي پرهزينه قبل فاصله بگيرند. امروز حتي عوام هم ميدانند که آب در بحران است و اسراف آب خطرناک، محيط زيست و شهر را نبايد آلوده کرد. مردم فهميدهاند که بايد سبک زندگي خود را اصلاح کنند و تا آنجا که مقدور است، با وضعيت طبيعي کنار بيايند. مقدم بر مردم، دولت و دولتمردان هم فهميده اند. امروز هيچ دولتمردي نيست که فکر کند با پول نفت مي تواند از پس مشکلات بربيايد. ضمن اينکه پول نفت هم با سير نزولي که پيش گرفته، هشدارمان ميدهد که بيش از حد به منابع خاممان اتکا نکنيم. هم دولت و هم ملت فهميده اند که بايد با شرايط اقتصادي و طبيعي و جغرافيايي و زيست محيطي و سياسي جديد کنار بيايند. هزينه اين کنار آمدن را اقتصاد دانش بنيان مي تواند به حداقل برساند. همه تحليلگران اقتصادي آينده ايران را روشن و اميدوارکننده پيش بيني ميکنند. اين پيش بيني مبتني بر واقعيت دنياي جديد است. مناسبات اقتصادي دنيا در حال تغيير است و جمهوري اسلامي ميتواند از تغييرات بيشترين بهره را ببرد. نبايد فرصت پيش رو را از دست بدهيم. دانش بنيان به اين معني هم مي تواند باشد که از فرصت پيش رو عالمانه استفاده کنيم و با اتکا به روشهاي علمي بر مشکلاتمان فائق آييم. از اين حيث، دانش بنيان يک انتخاب نيست بلکه يک ضرورت است؛ ضرورتي که اگر جدي گرفته نشود، از دست مي رود و ديگر امکان قضايش وجود ندارد.
منبع: ماهنامه دانش بنیان
*دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانش بنیان معاونت علمی
پایان پیام
Send to friends