درهم آمیختگی تخیل و واقعیت

درهم آمیختگی تخیل و واقعیت


زمان مطالعه : 3 دقیقه
کد خبر : 32098
*علی کبیری

 

ورود بیگانگان به زمین و تقابل نژاد بشر با آن ها دست مایه تولیدات سینمایی بسیاری بوده است. اخیرا نیز اقبال فیلم سازان به این موضوع بیش از گذشته شده است. یکی از آثار سینمایی موفق در این ژانر فیلم "arrival" ساخته دنیس وینلو است. فیلم روایتگر ورود چند جسم پرنده ناشناخته به زمین، تلاش انسان ها برای درک ماهیت و برقراری ارتباط با آن ها و در نهایت دفع خطرات احتمالی این اجسام است.

آن چه فیلم را از سایر آثار در این سبک متمایز می سازد استفاده از مضامین دراماتیک، علمی و گاه تخیلی است که دست آخر همه در هم آمیخته می شوند تا گره از پرسش های مطرح شده در طول فیلم باز کنند. به علاوه سازندگان برای پیچیده کردن هرچه بیشتر داستان، از شیوه روایت غیر خطی استفاده کرده اند شیوه ای که پیش تر در فیلم های برجسته و اثرگذاری نظیر "Pulp fiction" و "memento" شاهد آن بوده ایم.

آن چه پس از تماشای مدت کوتاهی از فیلم جلب نظر می کند آن است که بر خلاف اغلب فیلم های ساخته شده پیشین بیگانگان این بار قصد نابودی بشر و تسلط بر زمین را ندارند بلکه هدف اصلی آنها برقرار کردن ارتباط با انسان ها و حتی کمک به آنها است همانطور که در پایان فیلم صریحا به آن اشاره می شود. این تلاش برای برقراری ارتباط، پای یک زبان شناس و اصولا مفاهیم شناختی مرتبط با زبان را به داستان باز می کند که بخش اعظم پیام فیلم نیز در همین بستر ساخته و پرداخته می شود.

اصولا هر موجود اندیشمندی به واسطه یک سری از حالات ذهنی همچون تفکر، تصمیم گیری، احساس و منطق از سایر موجودات فاقد اندیشه متمایز می شود. هر یک از این حالات قواعدی دارد و تا زمانی که موجود به آن قواعد پایبند نباشد نمی توان حالات ذهنی مطرح شده را به آن نسبت داد.

اما نکته مهم این است که فرد قاعده مندی را چگونه می آموزد به عبارت دیگر ذات مفهوم قاعده و این که چه چیزی را پیروی از قاعده می نامیم و چه چیز را نه چگون در فرد ایجاد می شود؟ 

علوم شناختی و فلسفه ذهن پاسخ را در مفهوم اجتماع می جوید. برای آن که فردی بتواند از قاعده ای پیروی کند لازم است تا در جامعه ای شرکت داشته باشد تا آن جامعه قاعده مندی را به فرد آموزش دهد، چرا که درک اجرا کردن یا رد یک قاعده در یک عمل خاص با بازخوردی که جامعه به ان عمل ارائه می دهد مشخص می شود و هیچ فردی قادر به درک این مفهوم به صورت منفرد نیست. لازمه این امر دو شرط است. اول وجود یک جامعه و دوم وجود یک ابزار با توانایی های کافی برای ایجاد ارتباط و انتقال این مفاهیم. ما این ابزار ارتباطی را با نام زبان می شناسیم از این رو می توان گفت که شالوده تمام حالات ذهنی بر زبان بنا شده و یک جامعه مادامی قادر به ایجاد این حالات ذهنی در فرد است که جامعه ای زبان مند باشد. این گفته در مورد تفکر مصداق بارزتری پیدا می کند چرا که هر کس ساده ترین تعریف از تفکر را آوای نفس که از اساس وابسته به زبان است می بیند.

*عضو کارگروه دانشجویی ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی معاونت علمی

 

تصاویر

نظرات شما
تهران، میدان ونک، خیابان ملاصدرا، خیابان شیخ بهایی شمالی،
خیابان لادن، پلاک 20 (کد پستی : 1991745681)
تلفن : 83530
ایمیل : pr@isti.ir
بیشتر بخوانیم