علوم شناختی و هنر
علوم شناختی و کاربردهای آن در جامعه/4

علوم شناختی و هنر


زمان مطالعه : 3 دقیقه
کد خبر : 48097
محمد شهبا*

علوم شناختی حوزه‌ای میان رشته‌ای است که روانشناسی، عصب شناسی، زبان شناسی، علم رایانه و هوش مصنوعی، مردمشناسی و فلسفه ذهن شاخه‌های تخصصی و کاربردی آن هستند. علوم شناختی را اغلب مطالعۀ علمی ذهن و کارکردهای شناختی تعریف

کرده‌اند. مهمترین مسائلی که علوم شناختی در زمینۀ هنر، خلاقیت و رسانه به آنها می‌پردازد عبارت اند از: ادراک و دریافت آثار هنری و رسانه‌ای، تخیل هنری آفرینشگر یا مخاطب اثر، عاطفه، تصور و بازنمایی، تفسیر و تأویل اثر هنری و رسانه‌ا‌‌ی، تأثیر اثر هنری و رسانه‌ای بر مخاطب، زبان هنری و رسانه‌ای، روایتگری در هنرها و رسانه‌ها، و انتقال دانش از طریق هنر و رسانه.

 

البته رویکرد بنیادین علوم شناختی در مطالعات هنر و رسانه، تلفیق مباحث انسانی، فلسفی و فرهنگی با مباحث علمی است. این نگرش در حوزۀ فلسفۀ هنر ارزش فراوانی دارد، زیرا هم افق پژوهش‌های میان‌رشته‌ای را آشکارتر می‌کند، و هم به دلیل روش‌شناسی ویژه‌اش می‌تواند طرح‌های پژوهشی در زمینۀ هنر و رسانه را با روش‌های نوین علمی به پیش ببرد.

بررسی‌های شناختی دربارۀ هنر و رسانه در سال‌های اخیر مورد توجه قرار گرفته، آثار و مقالاتی در زمینۀ آن، به ویژه دربارۀ سینما، ادبیات، موسیقی، و رسانه انتشار یافته است.

 

پیشرفت‌های نظری و تجربی در زمینۀ عصب شناسی شناختی در چند دهۀ اخیر، آن نگرش قدیمی را زیر سؤال برده است که معتقد بود ادبیات، شعر و هنر را نمی‌توان در چارچوب دانش علمی بررسی کرد. همانگونه که روانشناسان رشد و روانشناسان شناختی و فرهنگی مطرح کرده‌اند، فرایند و ساختار شناخت در انسان بدون دخالت حافظۀ فعال و نیازها و انگیزه‌ها و عواطف، بازنمایی نمی‌کند، بلکه با تکیه بر نظامی از نشانه‌ها و علایم، این مهم را انجام می‌دهد. اما خود این نظام نشانه‌ها و علائم (که مهمترین آنها زبان است) در کارکرد شناخت و فعالیت قشر مخ اثر می‌گذارند و پردازش در سطوح عالی را امکانپذیر می‌سازند. فرهنگ نیز حاصل همین نوع پردازش ذهن است. رفتار انسان‌ها بر «طرحوارۀ شناختی» یا  «الگوی فرهنگی» آنها استوار است. این طرحواره یا الگو چارچوب‌های مورد انتظار  فرد را در جامعه ایجاد می‌کند و همان چارچوب‌ها در نقش هنجارها و معیارها عمل می‌کنند.

 

بنابراین، ادبیات، شعر، هنر، فرهنگ عامه، ضرب‌المثل‌ها، استعاره‌ها، و تمثیل‌ها فقط بازتاب واقعیت‌های زندگی نیستند، بلکه شکل‌دهندۀ رفتارها و هدایت‌کنندۀ تفکر و عملکرد ما نیز هستند. از این رو، برای شناخت افکار و اندیشه‌ها و عملکردهای افراد هر جامعه، شناخت هنر و ادبیات آن جامعه ضروری است. اهمیت این نگرش در این است که تبیین جدیدی از عملکرد ذهن در برخورد با پدیده‌های ناآشنا در اختیار ما قرار می‌دهد. همانگونه که هوگان توضیح می‌دهد، اگر علوم شناختی، بررسی ادبیات شعر و هنر را که در تفکر و فرهنگ و عملکرد انسان‌ها نقش بنیادی دارند، مورد توجه جدی قرار ندهد  به دانشی مرده تبدیل خواهند شد.

 

به نظر می‌رسد یافته‌های علوم شناختی می‌تواند بر مباحث هنر و زیبایی‌شناسی تأثیری شگرف و گسترده بگذارد. زیرا تأکید ویژۀ علوم شناختی بر مطالعۀ تجربی ذهن است.  البته زیبایی‌شناسی هیچگاه با شناخت حسّی، بیگانه و ناآشنا نبوده است. زیرا زیبایی‌شناسی را علم

شناخت امر محسوس دانسته‌اند. به‌علاوه، در زیبایی‌شناسی، اصطلاحات متعددی وجود دارد که به فعالیت ذهنی مخاطب ربط پیدا می‌کند و می‌توان در علوم شناختی دربارۀ آنها بحث کرد.

به طور کلی، ادراک و دریافت اثر هنری و رسانه‌ای، تخیل هنری آفرینشگر یا مخاطب اثر، عاطفه، تصور و بازنمایی، تفسیر و تأویل اثر هنری، تأثیر هنر و رسانه بر مخاطب، زبان هنر و رسانه، روایت‌گری اثر هنری، و انتقال دانش از طریق هنر و رسانه، از زمینه‌های مناسب کاربرد علوم شناختی در حیطۀ مطالعات هنر، خلاقیت، و رسانه است.

*عضو هیات علمی دانشگاه هنر

تصاویر

نظرات شما
تهران، میدان ونک، خیابان ملاصدرا، خیابان شیخ بهایی شمالی،
خیابان لادن، پلاک 20 (کد پستی : 1991745681)
تلفن : 83530
ایمیل : pr@isti.ir
بیشتر بخوانیم