مهاجرت بینالمللی و خروج سرمایه را بشناسیم
یکی از پایه های اصلی فعالیت های اقتصادی ارتباط با بخش خارجی است و مبادلات این بخش تحت استانداردی به نام تراز پرداخت ها ثبت می شوند. در حقیقت تراز پرداختها به معنای ثبت تمامی مبادلات میان یک کشور با دنیای خارج است که معمولاً در بازه های سالانه مشخص میشوند. این تراز شامل پرداختهای لازم برای صادرات و واردات، خرید و فروش دارایی ها و انتقالات مالی است. زمانی که یک کشور وجوهی را از یک منبع خارجی دریافت میکند، یک ورودی برای تراز پرداخت ها ثبت میشود.
منابع ورودی شامل صادرات، اخذ وام، سرمایه گذاری و درآمد ناشی از دارایی های خارج از کشور است. از سوی دیگر هر زمان که یک کشور جریان خروجی وجوه از کشور داشته باشد، مانند واردات کالا و خدمات یا زمانی که در دارایی های خارجی سرمایه گذاری میکند، این عمل به عنوان یک خروجی یا بدهی در تراز پرداخت ها ثبت میشود.
زمانی که تمامی اجزاء تراز پرداخت ها به درستی ثبت شوند، تراز پرداخت ها میبایست صفر شود، یعنی هیچ مازاد یا کسری وجود نداشته یاشد. مثلاً زمانی که یک کشور بیش از میزان صادرات خود واردات داشته باشد، یعنی کسری تراز تجاری، این کسری از طرق دیگر تراز خواهد شد، مثل وجوه سرمایه گذاری خارجی، کاهش ذخایر بانک مرکزی یا اخذ وام از دیگر کشورها. صفر بودن مجموع تراز پرداخت ها به لحاظ نظری از تعادل بازارهای ارزی نشات می گیرد و به لحاظ حسابداری به دلیل قواعد حسابداری مبادلات بین المللی مثل حسابداری دوگانه.
مفاهیم جریان خروجی سرمایه و فرار سرمایه در اقتصاد چه تعبیری دارند؟ همانطور که بیان شد، جریان خروجی سرمایه شامل هر مبادله ای با کشورهای خارجی است که متضمن یک خروجی وجوه باشد، در حقیقت واردات، سرمایه گذاری داراییهای خارجی و هرگونه جریان خروجی دیگر تحت عنوان جریان خروجی سرمایه شناخته میشود. اما فرار سرمایه یا آنچه در ایران بعضاً با نام «خروج سرمایه» شناخته میشود، مفهومی متفاوت است.
تعریف متفاوت خروج و فرار سرمایه
نخست بایست در نظر داشت که فرار سرمایه یک کمیت تخمینی است که روش های متفاوتی برای تخمین آن وجود دارد که بعضاً نتایج بسیار متفاوتی را در پی دارد. نگاه های مختلفی به فرار سرمایه وجود دارد، نگاه گسترده به فرار سرمایه هر گونه جریان خروجی سرمایه که موجب کاهش مطلوبیت ملی شود را فرار سرمایه تعبیر میکند.
برخی دیگر فرار سرمایه را تغییر در دارایی های بین المللی یک جامعه میدانند که در پاسخ به پیشبینی منفی و غیرمعمول از بازده و ریسک دارایی های آن کشور رخ می دهد که معمولاً در حالت وجود تعارض میان انگیزه سرمایهگذاران و دولت ها ظهور پیدا میکند. برخی دیگر نیز فرار سرمایه را به عنوان معاملات غیرقانونی تعریف میکنند و آن را حالتی میدانند که بازرگانان سرمایهها را به وسیله دستکاری اسناد تجاری در خارج از کشور نگهداری میکنند. البته این تعابیر مختلف لزوماً با همدیگر متعارض نیستند، بلکه هر کدام جنبه ای از فرار سرمایه را مورد توجه قرار میدهند. روشهای متعددی برای اندازه گیری فرار سرمایه وجود دارد که مجال توضیح آن در اینجا وجود ندارد، فقط به عنوان مثال به دو روش اشاره می شود.
به عنوان مثال روش «کادینگتون» متضمن اندازه گیری اکتساب دارایی های خارجی توسط بانکها و افراد به علاوه اشتباهات و از قلم افتادگی های موجود در تراز پرداختها است. روش «پول سوزان» تغییر در سرمایه کوتاه مدت بخش خصوصی و اشتباهات و از قلم افتادگیها را مدنظر قرار میدهد و نسبت به روش قبلی محدودتر است.
اما این روش ها در حقیقت چه اتفاقاتی را پوشش میدهد و چه معنایی را به همراه دارد؟ مهاجرت و خرید داراییهای غیرمنقول در خارج از کشور در کجای این معادلات قرار دارد؟
در کوتاه و میان مدت بخش اعظم رقم فرار سرمایه می تواند ناشی از اعمالی شامل خرید و نگهداری ارز توسط افراد، قاچاق ورودی به کشور، مهاجرت و خرید دارایی در خارج از کشور باشد. البته باید توجه داشت استفاده از برخی روشها موجب میشود مبادلات بخش دولتی و عمومی نیز به عنوان فرار سرمایه در نظر گرفته شود که استفاده از آن روش ها منطقی نیست.
پس باید چند نکته را در نظر داشت، نخست اینکه روشهای متفاوتی برای تخمین فرار سرمایه وجود دارد، فرار سرمایه از آنجایی که اغلب شامل جزئی به نام اشتباهات و از قلم افتادگیها است، صرفاً به معنای خروج سرمایه به دلیل مهاجرت و خرید دارایی در خارج از کشور نیست، زیرا بحث قاچاق ورودی و خروجی و همچنین نگهداری ارز خانگی کاملاً بر این رقم موثر هستند، همچنین برخی از روشها بخشی از افزایش ذخایر ارزی دولت ها را نیز به حساب می آورند.
اما فرار سرمایه چه مقدار است و چه حجمی از آن مربوط به مهاجرت و خرید دارایی غیرمنقول در خارج است؟ همانطور که بیان شد روشهای مختلف تخمین های متفاوتی را به دست م یدهند و حجم فرار سرمایه در سال های مختلف به هیچ وجه با یکدیگر برابر نیست. اما روند فرار سرمایه به دست آمده از روش های مختلف تقریباً الگوی یکسانی دارد به این معنا که سری زمانی آن ها رفتار کاملاً مشابهی دارد. به عنوان مثال احتمالاً تمامی روش ها فرار سرمایه سال 1390 را به عنوان بیشترین فرار سرمایه در سالهای اخیر نشان می دهند. طبق محاسباتی که صورت پذیرفته است، فرار سرمایه با تعریف محدود در 20 سال گذشته به صورت متوسط سالانه حدود 10میلیارد دلار است. احتمالاً نیمی از حجم متوسط فرار سرمایه سالیانه از ایران میتواند مربوط به مهاجرت و خرید داراییهای غیرمنقول خارج از کشور باشد.
* پژوهشگر رصدخانه مهاجرت ایران
Send to friends