نیازی به رنگ توانبخشی و توانمندسازی شناختی
پیمان حسنی ابهریان*
در گذشته ای نه چندان دور باور بر این بود که توانمندی های مغزی، امری ذاتی و از پیش تعیین شده بوده و نمی توان تغییرات چشمگیری در آنها ایجاد کرد، اما مطالعات اخیر نشان داده اند که این باور نادرست بوده و با استفاده از روش های گوناگون توانبخشی شناختی، بهبود عملکرد مغز قابل دستیابی است.
توانبخشی شناختی، روشی است برای کمک به بیماران در جهت افزایش توانایی آنها در پردازش و تفسیر اطلاعات. هدف از این روش کمک به افراد مبتلا به اختلالات شناختی، به منظور ایجاد توانایی در انجام فعالیت های روزمره به وسیله ی بهبود یا جبران نقایص عملکردهای مغزی است.
خرسندانه، امروزه دانش و فناوری توانبخشی شناختی محدود به اختلالات و بیماری ها نبوده بلکه حوزه گسترده تری را نیز فرا می گیرد که عبارت است از توانمندسازی شناختی افراد سالم. توانمندسازی شناختی، روشی است برای بهبود عملکرد های شناختی افراد سالم که دارای عملکرد شناختی در حد طبیعی و قابل قبول بوده اما بدلایلی تمایل به ارتقاي عملکرد های شناختی خود دارند. هدف از این روش ها رسیدن به موفقیت های بیشتر در زندگی روزمره است.
در واقع توانبخشی شناختی، تلاشی است جهت بازگرداندن ظرفیت های شناختی از دست رفته و یا بهبود ظرفیت های شناختی موجود.
اهمیت توانبخشی و توانمندسازی شناختی
در قرن بیست و یکم، اهمیت توانبخشی و توانمندسازی شناختی به حدی است که در کشور های توسعه یافته حجم بزرگی از بازار ارائه خدمات بهداشتی و درمانی را بویژه در فضای مجازی به خود اختصاص داده است. در حال حاضر 83% از مردم آمریکا چکاپ شناختی را به طور سالیانه در برنامه خود دارند. علاوه بر این، به عنوان نمونه می توان مشاهده کرد که تنها یکی از شرکت های ارائه دهنده خدمات توانبخشی شناختی در فضای مجازی به نام لوموسیتی در سراسر نقاط دنیا نزدیک به 70 میلیون نفر کاربر دارد. همچنین مشاهده می شود که ارائه دهندگان اینگونه خدمات و کاربران آنها در فضای مجازی روز به روز رو به افزایش است تا حدی که پیش بینی شده گردش مالی این حوزه در آمریکا تا سال 2020 به مرز 6 میلیارد دلار خواهد رسید.
چنین به نظر می رسد که هیچ فردی در هیچ گروه سنی و صرف نظر از بیمار و یا سالم بودن، بی نیاز از خدمات توانبخشی و توانمندسازی شناختی نیست. در یک نظر سنجی به عمل آمده در ایالات متحده، 94% مردم اظهار داشته اند که حفظ و ارتقاء عملکرد های شناختی یکی از مهم ترین اولویت های حوزه سلامت است.
ضرورت توانبخشی شناختی
توانبخشی شناختی در هر سن، جنس و نژاد یک ضرورت فردی و اجتماعی است. اگرچه اختلالات شناختی در سنین مختلف و تحت شرایط متفاوت بروز می نمایند اما مهمترین زمان بروز آنها دوران کودکی و بویژه اوایل آن است. لذا با توجه به این مسئله و همچنین اهمیت این دوران در رشد و تکامل انسان و زندگی آینده وی، این دوران در خط اول اولویت نیاز به خدمات شناختی قرار گرفته است. این نیاز به طور خاص در کودکان مبتلا به اختلالات بیش فعالی و نقص توجه، اختلالات یاد گیری، اوتیسم، آسپرگر و فلج مغزی که روی هم رفته درصد بالایی از کودکان را به خود اختصاص می دهند آشکارتر و نمایان تر است.
پس از دوران کودکی و نوجوانی، دوره جوانی جایگاه دوم را از نظر نیاز به خدمات توانبخشی شناختی به خود اختصاص داده است. یکی از مهم ترین معضلات اجتماعی، بویژه در دوران جوانی، اعتیاد بوده و مهمترین مورد از اختلالات این افراد که هم به عنوان علت این بیماری و هم معلول آن مطرح است، اختلالات شناختی است. لذا ارزیابی و توانبخشی شناختی اعتیاد از جایگاه ویژه ای برخوردار است. همچنین، بیماری اسکلروز منتشر و تروماهای مغزی دو اختلال نسبتا شایع دیگر در این طیف سنی است که با آسیب های شناختی بالایی همراه بوده و توانبخشی شناختی این بیماران نیز از اولویت های گروه جوانان و ابتدای میانسالگی است.
پس از معضل اعتیاد، مهمترین مشکل بنیادی در سراسر دنیا، کهولت و مشکلات ناشی از آن است. در این راستا اختلالات شناختی به عنوان مهمترین عامل در از کار افتادگی سالمندان مطرحند که از دوران میانسالگی آغاز شده و با افزایش سن شدت می یابند. از این رو، توانبخشی شناختی افراد دارای نواقص شناختی جزئي و مبتلایان به بیماری الزهایمر یکی دیگر از مهمترین موارد نیاز به این دسته از خدمات درمانی است. علاوه بر این، در این سنین سکته های مغزی نیز شایع بوده و توانبخشی شناختی آسیب دیدگان از آن دارای اهمیت بسزایی است.
ضرورت توانمندسازی شناختی
امروزه، علاوه بر ضرورت توانبخشی شناختی در سنین و اختلالات گوناگون عصبی شناختی؛ توانمند سازی شناختی که خود زیر مجموعه ای از خدمات توانبخشی شناختی است، به عنوان یک ضرورت در سلامت روانی و اجتماعی افراد در هر سن و موقعیتی مطرح شده است. به عنوان مثال، کودکان سالم و طبیعی نیز جهت رسیدن به موفقیت های بیشتر و درخور استعداد و توانایی های بلقوه خود نیازمند به ارتقای عملکرد و توانمندسازی شناختی هستند.
پس از کودکان و نوجوانان، جوانان و بزرگسالان گسترده ترین طیف سنی را در بر گرفته که تولید و ارائه خدمات را برعهده داشته و نا کارآمدی آنها -که عمدتا ناشی از اختلالات شناختی است- آسیب بزرگی به جامعه وارد می سازد. از این رو، توانمند سازی شناختی افراد سالم اولویت دیگری در ارائه خدمات شناختی است.
و در نهایت آنکه توانمندسازی شناختی در سالمندان طبیعی و سالم از بروز بسیاری از مشکلات سالمندی بویژه مشکلات مربوط به حافظه و عملکرد های طبیعی و روزمره زندگی به طور قابل ملاحظه ای پیشگیری می کند.
شایسته است که یک بار دیگر یاد آور شویم؛ هیچ فردی در هیچ گروه سنی و صرف نظر از بیمار یا سالم بودن، از خدمات توانبخشی و توانمند سازی شناختی بی نیاز نیست و این خدمات به عنوان یک نیاز اساسی و ضرورت در زندگی انسان عصر حاضر از اهمیت بسزایی برخوردار است.
*دبیر کارگروه توانبخشی شناختی ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری
منبع: isti.ir
انتهای پیام/25
Send to friends