پیش‌بینی رفتار آدمیان

پیش‌بینی رفتار آدمیان


زمان مطالعه : 3 دقیقه
کد خبر : 68060
رضا مثمر*

 

 

رادیوی ماشین‌تان روشن است و ساعت اخبار فرارسیده است. گوینده درباره تغییر در قیمت مرغ گوشتی سخن می‌گوید و از سخنرانی رئیس انجمن صنفی پرورش دهندگان مرغ گوشتی ایران آقای فلانی در همایش سالیانه «مزایای اقتصادی گیاهخواری» نقل قول می‌کند. سرانجام گوینده علت افزایش ناگهانی قیمت مرغ گوشتی پس از اتمام این همایش را سخنان رئیس این صنف اعلام می‌کند.

 

شما همچنان به رانندگی ادامه می‌دهید. خبر دوم با نقل سخنی از رییس صنفی پرورش دهندگان دایناسور ایران آغاز می‌شود. ناخودآگاه صدای رادیو را بالاتر می‌برید. گوینده از اقدامات رئیس انجمن صنفی پرورش دهندگان دایناسور ایران در ساماندهی نظام توزیع گوشت دایناسور در رستوران‌های جاده‌ای خبر می‌دهد و اضافه می‌کند علت 83 درصد مسمویت‌های بین‌ جاده‌ای مسافران در سال گذشته توزیع گوشت دایناسورهای پیر بوده است. دیگر دیر شده است. از جاده منحرف شده‌اید، به تیر چراغ برق کوبیده‌اید و شادمان و فریادزنان در دشت باز کنار جاده دور می‌شوید!

چه روی داده است؟ این خبر که رئیس انجمن صنفی پرورش دهندگان مرغ گوشتی ایران در همایش سالانه «مزایای اقتصادی گیاهخواری» سخنرانی کرده باشد به نظر شما چندان موثق نمی‌آید.

زیرا به گمان شما کسی در آن همایش، ناخواستنی‌تر از رئیس انجمن صنفی پرورش دهندگان مرغ گوشتی ایران وجود نداشته باشد و به همین دلیل احتمال می‌دهید که آن خبر ناموثق و کذب است و درواقع، رئیس این انجمن فرد دیگری است و گوینده نام وی را اشتباه اعلام کرده است. خبر دوم باورنکردنی و شگفت آور است، تاحدی که شما سر به بیابان گذاشته‌اید. به نظر می‌رسد گوینده اخبار درباره چیزهایی حرف زده است که اصلاً وجود ندارند.

بر خلاف مرغ گوشتی، دایناسورها میلیون‌ها سال پیش منقرض شده‌اند. دایناسوری وجود ندارد و به همین دلیل هیچ کسی که رئیس انجمن صنفی پرورش دهندگان دایناسور ایران باشد، هم وجود ندارد. بر عکس اینکه رییس انجمن صنفی پرورش دهندگان دایناسور ایران بر هیچ آدمی دلالت نمی‌کند.

به این ترتیب تمام خبر دوم و کل بحث آن یکسره و به نحوی نظام مند کاذب  است. تفاوت کذب بودن خبر اول و دوم در این است که در خبر اول چیزهایی خلاف واقع را به کسی نسبت می‌دهیم که وجود دارد، اما در خبر دوم درباره کسی حرف می‌زنیم که اصلاً وجود ندارد و به همین دلیل، کل خبر به تمامه و یکسره کذب از کار در می‌آید.

پال چرچلند و استفن استیچ فیلسوفانی هستند که ادعا کرده‌اند روانشناسی عامیانه نظریه و گفتمانی یکسره کاذب است.

به نظر این فیلسوفان الف(  روانشناسی عامیانه نظریه‌ای برای پیش‌بینی و تبیین رفتارهای آدمیان بوده است )درست همانطور که از سخنان رؤسای دو صنف در داستان بالا برای توضیح علت افزایش قیمت و علت مسمومیت مسافران، استفاده شده است(، ولی با این حال ب(  نظریه روانشناسی عامیانه درباره چیزهایی سخن گفته و می‌گوید که اصولاً وجود ندارند. به حالتی ذهنی مانند باور بیندیشید. اگر چه به نظر می‌رسد ما دارای یک رشته باور هستیم، در واقع امر آنچه وجود دارد تنها و تنها رویدادهای عصب شناختی در مغز ماست. به نظر این فیلسوفان روان-شناسی عامیانه برای توضیح رفتارهای آدمیان وجود چیزهایی را مفروض می‌گیرد که هیچ شاهد و گواه علمی و قابل مشاهده‌ای بر وجودشان نداریم. آنچه قابل رؤیت است تنها و تنها حالت‌های فیزیکی و مغزی است.

به اعتقاد این فیلسوفان روانشناسی عامیانه در طول چند هزار سال گذشته پیشرفت نکرده است و ما امروز براساس روانشناسی عامیانه چیزی بیش از پدران خود در مورد رفتار آدمیان نمی‌دانیم. چنین چیزی در مورد دیگر بخش‌های دانش ما صدق نمی‌کند. دانش فیزیک،

زیست‌شناسی و عصب‌شناسی ما به هیچ وجه قابل قیاس با دانش پدرانمان نیست. به نظر می‌رسد روانشناسی عامیانه برنامه پژوهشی راکدی است که هیچ کمکی به افزایش شناخت ما از خودمان نمی‌کند. از سوی دیگر بر خلاف علوم طبیعی روانشناسی عامیانه هیچ دادوستدی با دیگر شاخه‌های علم ندارد.

*عضو هیات علمی پژوهشکده علوم شناختی

منبع: isti.ir

پایان پیام/

 

نظرات شما
تهران، میدان ونک، خیابان ملاصدرا، خیابان شیخ بهایی شمالی،
خیابان لادن، پلاک 20 (کد پستی : 1991745681)
تلفن : 83530
ایمیل : pr@isti.ir
بیشتر بخوانیم