ارتباط مغزها با هم
انسانها به صور گوناگون با هم ارتباط برقرار میکنند که از جمله زبان و ابزارهای آن )کلام، نوشتار، استعاره، کنایه و غیره(، تصاویر، علائم و اشارات، قیافه و زبان بدن و موسیقی و آهنگ است. هر کدام از واسطهای مزبور محموله پیام خود را چه شنیداری، دیداری، لامسهای با ارسال سیگنال به مغز دیگران میرسانند. مغز یک دستگاه فرستنده و گیرنده است که بر اساس تولید و دریافت سیگنالهایی با بسامدهای مختلف کار میکند. وقتی سیگنالها به مغز میرسند، به صورت الکتریکی و شیمیایی به نواحی ذیربط مغز منتقل و پس از پردازش اولیه برای پردازش بیشتر در اختیار بخشهای تخصصی مغز قرار میگیرند. نهایتاً مغز پس از پردازش کامل سیگنالهای دریافتی، پاسخ خود را در قالب یکی از واسطهای فوق الذکر به فرد مخاطب منتقل میکند.
قدرت مغز در حکم پردازشگر اطلاعات، فوق العاده بالا است. حال اگر دو مغز با هم تبادل اطلاعات کنند مسلماً قدرت پردازش بیشتری پدید میآید. نظریه پیوندگرایی در صدد تبیین قدرت برآمده از اتصال مغزهای بیشتر با هم است. اگر ما بتوانیم مغزهای انسانها را در تعامل مداوم با یکدیگر قرار دهیم، میتوان انتظار داشت که دانش بیشتری آفریده شود. این راهی است که ما در مشاوره با دیگران برای حل مسائل غامض و پیچیده میپیماییم و آثار آنرا تجربه کردهایم.
در حال حاضر فناوری اطلاعات و ارتباطات، اینترنت، ویکیها و شبکههای اجتماعی همچون یک واسط نقش مهمی را در ایجاد ارتباط بین مغزها ایفا میکنند. پیشبینی میشود که در آینده فناوریهای شناختی بتوانند ارتباط مستقیم مغزها را با یکدیگر ممکن سازند، به طوری که انسانها بتوانند آنچه در مغز دیگری میگذرد دریافت و تولیدات مغز خود را مستقیماً به او منتقل سازند.
از سوی دیگر، فناوریهای جدید روابط و تعاملات اجتماعی را متحول ساخته است و رشته جامعه شناسی و شناخت اجتماعی باید به روش شناسی و ابزارهای جدیدی مجهز شوند تا بتوانند دادههای حاصل از ارتباطات روزافزون مغزها را پردازش، تحلیل و الگوهای حاکم بر گروهها و جوامع انسانی را ترسیم کنند.
*عضو پژوهشکده علوم شناختی
منبع: isti.ir
پایان پیام/
Send to friends