پيروزي در عرصه جهاني علم
نيازمند بهرهگيري از ژورناليسم علمي
ما چقدر از توانمنديهاي علمي و فناوري کشور خبر داريم؟ مسئولين و مديران مياني کشور چقدر از اختراعات و دستاوردها و پيشرفتهاي دانشمندان داخلي مطلعند؟ بخش خصصي چقدر خبر دارد که درفضاي علمي کشور چه اتفاقاتي در شرف وقوع است؟ استادان و دانشجويان چقدر ميدانند که همکاران و همکلاسيهايشان به چه کارهايي مشغولند و چه پروژههايي را در دستور کا خود دارند. نمايندگان مجلس و مديران تصميمگير چقدر از پروژههاي ريز و درشت علمي و فناوري خبر دارند؟ و بالاخره اينکه جامعه ايراني چقدر از دانشمندانش خبر دارد و چقدر بر اوضاع علمي و فناوري مشرف است؟ حقيقت اين است که ما در زمينه اطلاع رساني علمي و ژورناليسم علمي ضعيفيم و بيشتر بخشهاي کشور از کارها و پروژههاي هم خبر ندارند و جز اينکه جسته و گريخته اخباري را بشنوند و از پروژههايي تبليغاتي مطلع شوند از کليت ماجرا و عمق اين دستاوردها بيخبرند. اطلاع رساني و ترويج علمي ما تبديل به تبليغات شده و از حالت اخبار علمي درآمده است. اينقدري که ما از کشورهاي ديگر و از دستاوردهاي علمي دنيا خبرداريم از اتفاقات بيخ گوشمان خبر نداريم. يک دليلش همين برنامههاي جذاب رسانهاي است که غربيها ميسازند و پيشرفتهايشان را آب و تاب ميدهند. بيشتر مجلات و برنامههاي تلويزيوني ايراني و بيشتر اخبار علمي به زبان فارسي مربوط به غربند و ناخواسته زبان مخاطبين را به تحسين ميگشايند. حقيقت اين است که علم و تکنولوژي منحصر به جغرافيا نيستند و ماهيتي جهاني دارند اما از آنجايي که قدرت علمي منجر به قدرت سياسي و اقتدار کشورها ميشوند طبيعي است که هر کشوري خودش را توانمند نشان دهد و يافتهها و ارتباطات علمياش را در بوق و کرنا کند. حتي کشورهاي عربي که سابقه علميشان ضعيفتر از بقيه است امروز هزينه ميکنند و دانشمند مهاجر ميپذيرند و با دادن پول ولو در عنوان شريک علمي تحقيقات ميشوند شهرکهاي علمي تحقيقاتي ميسازند. منظور اينکه علم هم تبديل به ابزار قدرت سياسي شده و هرکس به صرافت اين افتاده که خودش را قويتر و توانمندتر نشان دهد. با اين همه غربيها در اين کار پيشرو هستند و خود را برتر نشان ميدهند و بهخصوص تسلطشان بر سپهر اطلاعاتي و فضاي رسانهاي و با داشتن صدها شبکه و مجله باعث ميشود که اين باور را در مردم ايجاد کنند که دانشمندان غربي پيشرفتهاي حيرتانگيز کردهاند و فاصلهشان با بقيه دنيا فاصلهاي نجومي است. شما با هر کس حرف بزنيد ميبينيد که پيشرفت علم و تکنولوژي را در غرب به عنوان يک امر بديهي پذيرفته است. اطلاعرساني و تبليغات و ترويج را نبايد دست کم گرفت. اين تبليغات جدا از اينکه روي قدرت سياسي اثر ميگذارند قدرت اقتصادي را هم متاثر ميکنند. امروز در عرصه اقتصاد هم امري بديهي فرض شده که محصولات چيني و کرهاي دنيا را قبضه کردهاند. اگر فلان محصول کرهاي در اکثر خانههاي ايرانيها کاربرد پيدا کرده علتش بيش از آنکه به قابليت آن محصولات برگردد به قدرت رسانهاي و تبليغات برميگردد. ما نيز دقيقا در همين عرصه است که ضعيفيم و توان پرزنت کردن کارها و دستاوردهايمان را نداريم. امروز دانشمندان ما در عرصههاي محتلف پيشرفتهاي قابل ملاحظهاي کردهاند. اين پيشرفتها هم علمي است وهم تکنولوژيک. معذلک اکثر مردم و حتي اکثر مسئولين خبري از آن ندارند. حتي شکل پرزنت کردن رسانهاي ما هم جنبه پروپاگاندايش بر ديگر جنبهها ميچربد. يعني ما به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي يا هفته دولت يا مناسبتهايي از اين دست فيلمهاي تبليغاتي پخش ميکنيم که گوشهاي از توانمنديهاي علمي و فناوري يا فرهنگي و اقتصادي کشور را نشان دهند. اما تاثير اين فيلمها به رونق اقتصادي نميانجامد و در باورهاي مردمي نيز آنطور که بايد تغيير ايجاد نميکند. همين الان محصولات ايراني قابل رقابت با محصولات خارجي هستند اما يا بيشتر مردم از آنها خبر ندارند يا موقع تبيلغات تا حد زينت المجالس پايين ميآيند. سمت و سوي رسانههاي ما سمت و سوي قدرتمندي نيست که بتواند در ذهن مخاطب تاثير بگذارد. در واقع ما هم به لحاظ اعتماد به نفس ملي و سياسي ضرر ميکنيم و هم به لحاظ بازار اقتصادي. اينقدري که مارکهاي غربي، کرهاي و چيني در ايران مشتري دارند محصولات پيشرفته ايراني ندارند. وقتي شما در مملکت خودت نتواني کالايت را بفروشي در کشورهاي ديگر هم با مشکل مواجه خواهي شد. اين مشکل رسانهاي است. ما در القاي پيام و اقناع از رقبايمان جا ماندهايم و نميتوانيم با آنها رقابت کنيم. خيلي وقتها شرکتهاي دولتي براي خريد مايحتاجشان يا براي دريافت خدمات به کشورهاي ديگر ميروند و رو به سوي عرضه کننده خارجي ميآورند، غافل از اينکه ميتوانند نيازشان را شکلي مطلوب در داخل برطرف کنند. دليلش همين است که رسانهها ضعيف عمل ميکنند و تبليغات توان پيام را ندارد. نگاهي واقعبينانه به وضعيت رسانهايمان بيندازيم ميبينيم که در اينجا مشکلات و کمبودهاي زيادي وجود دارد. يکي از مشکلات حضور پررنگ بخش دولتي است. دولت ناخواسته مجال بخش خصوصي را تنگ ميکند ضمن اينکه گاهي هم خواسته با او به رقابت برميخيزد. بحث توليد فيلمهاي مستند هم هست. در ميان بخشهاي مختلف توليد فيلم مستند بخش خصوصي و دولتي چه سهمي مختص به توليد فيلمهاي علمي و فناوري است. ما در اين زمينه هم ضعيف عمل ميکنيم. مارکتينگ و تبليغاتمان قديمي است و شکلي رسمي و کودکانه دارد. در شبکههاي تلويزيوني و ساير رسانهها چه سهمي براي اين مهم در نظر گرفتهايم. با اين وضعيت نميشود به رقابت با تبليغاتي پرداخت که از هر نظر وضع بهتري دارند.
بايد رسانههايمان را قوي کنيم. بايد به ژورناليسم علمي بهاي بيشتري بدهيم. بايد بخش خصوصي را وادار کنيم تا واقعيتهاي بازار را بشناسد و هرچه زودتر از اين حالت زينت المجالس بودن دربيايد. معاونت علمي و فناوري رئيسجمهوري البته در حد بضاعت خود فعاليتهايي را در اين زمينه شروع کرده اما در آغاز راه است. اگر فکري به حال عرضه علم و کالا و خدمات علمي و فناوري نکنيم همه چيز را به رقباي غربي و شرقي ميبازيم بخصوص که در موقع پسابرجا حضور رقيب جديتر و پررنگتر است.
پـرويـز کـرمـي، دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانش بنیان
Send to friends